آیا زیان‌ده بودن صنایع حقیقت دارد؟

دلیل استمرار فعالیت شرکت‌های ضعیف

تاريخ 1397/11/01 ساعت 12:47

شرکت‌هایی که تولید متنوع دارند، مجبورند طیف گسترده‌تری از محصولات را تولید کنند تا مشتری خود را نگه دارند. شرکت‌های بزرگ خودروسازی دنیا مانند بنز و تویوتا هم این وضعیت را دارند. اما ممکن است گروه صنعتی در کل، سودآور باشد ولی در زیربخش زیان‌ده شود. این‌که گفته می‌شود کارخانه‌های خودروسازی ایران زیان‌ده هستند، در حقیقت به این معنی است که برخی تولیدات آنها زیان‌ده است، اما همین محصولات زیان‌ده کمک می‌کند تا مجموعه درسطح کشور فروش داشته باشد.

آلبرت بغزیان

آنچه در خصوص صنایع زیان‌ده نیاز به یادآوری و تاکید دارد این است که بیشتر این کشورها صورت مالی زیان‌دهی ندارند. در واقع ممکن است صنایع با اصول حسابداری خود، صورت مالی سودآوری نشان دهند. اما بررسی این موضوع که این سود واقعی است یا خیر، بر عهده حسابرس‌های این شرکت‌ها است. البته این امکان وجود دارد که برخی از صنایع بزرگ مانند خودرو، زیربخش‌هایی داشته باشند که زیان‌ده باشند. همه شرکت‌ها این وضعیت را دارند. اما این درست نیست که زیان‌ده بودن را مثلا به کل مجموعه ایران خودرو منتسب کنیم و فکر کنیم در این شرایط نباید ارزش سهم آن بالا باشد و سودی را بین سهام‌داران توزیع کند.

شرکت‌هایی که تولید متنوع دارند، مجبورند طیف گسترده‌تری از محصولات را تولید کنند تا مشتری خود را نگه دارند. شرکت‌های بزرگ خودروسازی دنیا مانند بنز و تویوتا هم این وضعیت را دارند. اما ممکن است گروه صنعتی در کل، سودآور باشد ولی در زیربخش زیان‌ده شود. این‌که گفته می‌شود کارخانه‌های خودروسازی ایران زیان‌ده هستند، در حقیقت به این معنی است که برخی تولیدات آنها زیان‌ده است، اما همین محصولات زیان‌ده کمک می‌کند تا مجموعه درسطح کشور فروش داشته باشد.

برخی می‌گویند قیمت تمام‌شده خودرو را دولت تعیین می‌کند و این باعث زیان‌ده شدن صورت‌های مالی مجموعه‌های خودروسازی می‌شود. یقینا قیمت خودرو باید معادل قیمت ارز تعیین شود و افزایش پیدا کند. اما دلیل بر این نیست که مردم هزینه ناکارایی تولید را بپردازند. ممکن است شرکت، سرمایه‌گذاری‌هایی انجام داده و به نتیجه نرسیده و زیان آن را وارد هزینه‌ها کرده باشد و در قیمت‌ها در نظر گرفته شود. ممکن است محصولی را تولید کنند که خرابی زیادی دارد. هزینه این تصمیمات غلط را نباید مردم بپردازند. ممکن است افزایش هزینه‌ها و بیش از همه افزایش ارز، ناشی از سوءمدیریت‌ها باشد. شاید یکی از سوءمدیریت‌ها دخالت تفکر دولتی در کار اقتصادی است. غالب شدن هیئت مدیره دولتی به غیردولتی باعث می‌شود تصمیمات دیر اتخاذ شود و سیاسی باشد. ممکن است شاهد سرمایه‌گذاری‌هایی در کشورهای دیگر باشیم که به ثمر نرسد. همه این‌ها هزینه‌هایی را به دنبال خواهد داشت. آیا باید هزینه عدم تشخیص اقتصادی بودن پروژه‌های خارجی را مصرف‌کننده داخلی بپردازد؟ در این‌که افزایش قیمت می‌تواند به صنعت کمک کند، شکی نیست. ولی این افزایش قیمت باید منطقی باشد. سازمان‌های نظارتی چون شورای رقابت می‌توانند صورت‌های مالی این مجموعه‌ها را بررسی کنند تا بدانند این افزایش تا چه اندازه منطقی است.

به جز خودروسازی برخی صنایع دیگر نیز زیان‌ده هستند، اما همچنان به فعالیت خود ادامه می‌دهند. این موضوع را می‌توان از چند منظر بررسی کرد. از دید اقتصاددانان، تعطیل شدن یک مجموعه در کوتاه‌مدت به دلیل زیان‌ده بودن آن درست نیست. ممکن است مجموعه صنعتی زیان داشته باشد، اما تعطیلی آن زیان بیشتری ایجاد می‌کند. زیرا با وجود زیان‌ده بودن، آن کارخانه هنوز کالا تولید می‌کند و بخش هزینه‌های ثابت خود را می‌پردازد. بنابراین باید تولید آن تداوم داشته باشد. چنین شرکتی هنوز به مرحله تعطیلی نرسیده است. اگر صنایع در بلندمدت زیان‌ده باشند، به خودی خود تعطیل می‌شوند. چنانچه صنعتی به حدی زیان‌ده باشد که حتی نتواند هزینه‌های ثابت خود را بپردازد، آن زمان، زمان خروج از فعالیت است. از منظر دیگر، باید ببینیم سطح اشتغالی که یک صنعت، ولو زیان‌ده، ایجاد کرده و خانواده‌هایی که تحت پوشش قرار داده یا حساسیت کالایی که تولید می‌کند، چگونه و در چه حد است. گاهی شرایط به نحوی است که ترجیح بر این است که مجموعه‌ای در شرایط زیان‌ده بودن هم نگهداری شود و پابرجا بماند. در این شرایط دولت یا زیان آن را تامین می‌کند یا هزینه‌های مالی آن را می‌پردازد و یا آن را به نوعی حمایت می‌کند. این شرکت‌ها معمولا دولتی هستند تا خصوصی. ممکن است این شرکت‌ها هیئت مدیره دولتی داشته باشند و این باعث شود که دولت بیشتر بر این مسئله متمرکز شود و تشخیص دهد که فعلا مجموعه تعطیل نشود.

ممکن است خود شرکت‌ها به دلیل قوانین موجود تمایلی به اعلام ورشکستگی نداشته باشند. اگر شرکتی اعلام ورشکستگی کند، ممکن است سهامش سقوط کند. به همین دلیل سهام‌داران زمانی برای خروج از شرکت یا مجموعه تعیین می‌کنند و سهام عمده خود را می‌فروشند و بعد اعلام ورشکستگی می‌کنند. این به انصاف و اخلاق حرفه‌ای افراد بستگی دارد. حسابرسی که صورت‌های مالی را چک می‌کند و متوجه می‌شود ورشکستگی اعلام نشده، باید گزارش خود را ارائه دهد. اما بیشتر به دلیل منافعی که در این میان وجود دارد، مجموعه‌ها را ورشکسته اعلام نمی‌کنند تا بحران پیش نیاید و از نظر ظاهری صورت‌های مالی را درست می‌کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.