اخبار اقتصادی روز جهان نشان میدهد که نقدینگی شرکت اپل در اردیبهشت ماه بالغ بر 246 میلیارد دلار بوده که فقط 14 میلیارد دلار آن در آمریکا و مابقی آن در سراسر جهان از جمله مناطق بهشت مالیاتی مستقر است. حجم نقدینگی شرکت اپل درحالحاضر از تولید ناخالص داخلی فنلاند (239) بنگلادش (226) میلیارد و 145 کشور دیگر بیشتر شده است. گفته میشود ارزش بازار سهام شرکت اپل در 12 فوریه 2017 معادل 693 میلیارد دلار بوده بهطوریکه در سال گذشته روزانه 500 میلیون دلار به ارزش شرکت افزون شده است. بررسی گزارش خبرگزاری CNN نشان داده نقدینگی شرکت اپل از قیمت روز سهام شرکتهای جهانی پروتکل گمبل، والمارت و شورون بیشتر شده است. جدول شماره یک تغییرات ارزش روز سهام شرکت اپل در 30 دسامبر سنوات 2016-2012 و پنج می 2017 را به میلیارد دلار نشان میدهد.
بررسی دیگری نشان داده که حداقل ارزش روز سهام شرکت اپل در پنج سال گذشته 366.7 میلیارد دلار و بالاترین آن در فروردین 1396 سالجاری معادل 776.2 میلیارد دلار بوده است. باراک اوباما رئیسجمهوری آمریکا درصدد بود از منافع دوهزارمیلیارد دلاری شرکتهای فراملیتی آمریکایی که اکنون در بهشتهای مالیاتی مخفی هستند مالیات بگیرد. مالیات بر ذخایر مخفی شرکتهای فراملیتی آمریکا میتواند مبلغی حدود 238 میلیارد دلار به خزانه آمریکا وارد کند. در همین حال، همه شرکتهای فراملیتی آمریکا در آینده مجبور خواهند بود تا 19 درصد کل منافع ایجادشده خود در خارج از آمریکا را به صورت مالیات به خزانه آمریکا واریز کنند. این موازین جدید که در قانون بودجه سال مالی 2016 آمریکا آمده، یک شوک مالیاتی بر شرکتهای فراملیتی آمریکایی وارد میکند. همچنین باعث میشود آمریکا نخستین کشور جهان باشد که برای دریافت مالیات از شرکتها، تمامی منافع کسبشده آنها را مدنظر خواهد گرفت. چه منافعی که از فعالیت شرکتها در خاک آمریکا حاصل شده باشد، چه منافعی که آنان در خارج از آمریکا کسب کردهاند. بررسیهای سازمان تجارت جهانی نشان میدهد امروزه حدود 30 تا 40 درصد از تجارت جهانی مربوط به دادوستد بین شرکتهای بزرگ چندملیتی است. براساس آمار سازمان تجارت جهانی 52 جایگاه از صد قطب برتر اقتصادی جهان به شرکتهای چندملیتی اختصاص دارد و متوسط درآمد این شرکتها بین 51 تا 248 میلیارد دلار در سال و سهم 200 شرکت بزرگ چندملیتی معادل 28درصد کل تولید ناخالص داخلی جهان بوده که حضور پررنگ این شرکتها در جهان سوم به خاطر استفاده هرچه بیشتر از منابع طبیعی غنی و سود بالای ناشی از دستمزد پایین نیروی کار، فقدان نظام مالیات مستحکم، قوانین و مقررات زیستمحیطی سست و غیراصولی و هزینههای پایین ایمنی شغلی است . آمارهای بینالمللی نشاندهنده آن است که برخلاف تبلیغات بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول این حضور پررنگ نهتنها سودی برای کشورهای فقیر جهان در سایه تئوری «جهانی شدن» نداشته بلکه خسارات مالی شدیدی به این کشورها وارد کرده و آنها را بیش از پیش به کمکهای مالی و اخذ وام با بازپرداختهای کلان از مؤسساتی مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی نیازمند کرده، مضاف بر اینکه فرار مالیاتی شرکتهای چندملیتی و فراملیتی خسارت 270میلیارد دلاری به کشورهای فقیر جهان وارد میکنند؛ حال آنکه بانک جهانی بودجه مورد نیاز برای نجات بیش از 350 هزار کودک فقیر در این کشورها را تا سال 2015 میلادی تنها 40 تا 60 میلیارد دلار برآورد کرده بود. در همین راستا باراک اوباما کوشش کرده بود با تصویب قانون خاص و اعمال مالیات بر کلیه درآمدهای شرکتهای فراملیتی آمریکايی، آنها را در چتر مالیاتی قرار دهد. رویکردی که ظاهرا آقای ترامپ هم وعده آن را داده است تا این شرکتها تشویق به سرمایهگذاری بیشتر در آمریکا شوند. شرکتهای چندملیتی، شرکتهایی جهانی هستند؛ این در حالی است که دولتها، محلی هستند. میدان عمل شرکتهای فراملیتی، با دولتها متفاوت است. این دو در یک طبقهبندی قرار نمیگیرند، مقابله بین آنها با سلاح برابر نیست. سلاح اقتصادی در دست شرکتهای فراملیتی در یک اقتصاد جهانیشده، بسیار قویتر و کاراتر از سلاح دولتها است. حتی اگر این دولت، قدرتمندترین دولت جهان، یعنی آمریکا باشد.
براساس قانون مالیات بر شرکتها در آمریکا ، همه شرکتهای آمریکایی ملزم هستند که 35 درصد درآمد حاصله خود را بهصورت مالیات بر سود شرکتها به دولت بدهند. از آنجا که این درصد مالیات بر شرکتها در آمریکا در مقایسه با دیگر کشورهای صنعتی پیشرفته جهان درصد بسیار بالایی است. لذا اکثر شرکتهای فراملیتی آمریکایی که بسیاری از آنها در فهرست بزرگترین شرکتهای جهان هستند، بخش مهمی از فعالیتهای خود را از آمریکا خارج کرده و در کشورهای ثالث سازمان دادهاند. کشورهایی که درآنجا میزان مالیات بر سود شرکتها، حدود یکسوم مالیاتی است که در آمریکا اعمال میشود. بهطور مثال ازآنجاکه نرخ مالیات بر سود شرکتها در کشور ایرلند فقط 12.5 درصد است، بیشتر شرکتهای فراملیتی آمریکايی مانند گوگل، فیسبوک و لینکدین مرکز خود را در ایرلند قرار دادهاند. شرکتهای بزرگ فراملیتی آمریکایی، شرکتهایی هستند که مقر آنها در آمریکاست؛ ولی با توجه به اینکه فعالیتهای آنها در سطح جهان گسترده است، اقدام به ایجاد شرکتهای دختر در قارهها و مناطق مختلف جهان میکنند. در بسیاری از موارد، این شرکتهای دختر، خود اقدام به ایجاد شرکتهای دختر دیگر میکنند و این شرکتهای رده سوم یا چهارم، در عمل شرکتهای مستقلی هستند که بهراحتی قوانین ملی کشورها، ازجمله آمریکا را دور میزنند. بهاینترتیب، قسمت اعظم سود شرکتهای مادر که در خارج از آمریکا به دست آمده است، با مکانیسمهای بسیار پیچیدهای به سوی این شرکتهای دختر نسل دوم و سوم روانه شده و در بهشتهای مالیاتی مخفی میشود. شرکتهای فراملیتی با بهکارگیری این مکانیسمهای پیچیده، قوانین کشورهای محل فعالیت شرکتهای دختر را نیز دور میزنند. بهطور مثال حدود 88 درصد سود شرکت اپل (حدود 130 میلیارد دلار) در خارج از آمریکا ذخیره میشود که این موضوع باعث شده اپل در چهار سال گذشته، بیش از 44 میلیارد دلار در پرداخت مالیات صرفهجویی كند؛ یعنی درحالیکه اپل سودآورترین شرکت خصوصی در تاریخ جهان است، مالیات چندانی به دولت آمریکا نمیدهد. عملکرد اپل براساس مقررات آمریکا کاملا قانونی است و بسیاری دیگر از شرکتهای فراملیتی آمریکا، بهويژه شرکتهای بزرگ تکنولوژی و دارویی آمریکا، مانند اپل هستند. این شرکتها با فرار مالیاتی، حجم نقدینگیاي به بزرگی یک کوه ساختهاند. این نقدینگی بیش از 2000 هزار میلیارد دلار برآورد میشود. نگاهی به جدول 50 شرکت برتر جهان در سال 2017 که ازسوي مؤسسه فوریس منتشر شده، نشان داده است که ارزش روز سهام فقط 50 شرکت برتر جهان معادل 11.729 میلیارد دلار (برابر 16 درصد تولید ناخالص داخلی 195 کشور جهان و معادل مجموع تولید ناخالص داخلی 145 کشور جهان= 11.800میلیارد دلار) است.
جدول شماره دو وضعیت کلی 10 ،50 و 500 شرکت برتر جهان در سال 2017 به میلیارد دلار را که ازسوي مجله فوریس و فورچون منتشر شده است، نشان میدهد. جدول 500 شرکت برتر جهان منتشرشده ازسوي مرکز فورچون حاوی اطلاعات جالب دیگری است که نشان میدهد درآمد این 500 ابرشرکت جهانی معادل 12،500 میلیارد دلار با سودی برابر با 945 میلیارد دلار است که ارزش بازار قیمت سهام آنها، برابر17،500 میلیارد دلار بوده که 26.8 میلیون نفر در این شرکتها مشغول کار هستند یا به تعبیری، ارزش افزوده حاصل از کار این 26.8 میلیون نفر، بیش از حدود پنج میلیارد نفر جمعیت جهان است؟! تجزیه و تحلیل اقتصادی عملکرد شرکتهای فراملیتی یا ابرشرکتها، نمایانگر آن است که بسیاری از آنها از کشورهای قارهای نیز قدرتمندتر و ثروتمندتر هستند (مثلا از کشورهای قاره آفریقا) یا کشورهای آمریکای لاتین که همین موضوع، خطر این شرکتهای فراملیتی را در تصمیم سازمانهای جهانی و اثرگذاری بر مسائل حاد بشری نظیر مسائل زیستمحیطی دوچندان میكند.