این یک واقعیت است که نوسانات قیمت دلار به صورت روانی و حتی طبیعی بر زندگی اقتصادی مردم تاثیرگذار است. صرف نظر از دلایل اقتصادی و سیاسی، پیامدهای اقتصادی را نیز بر اقتصاد کشور تحمیل میکند و اثرات روانی مستقیمی نیز بر زندگی مردم و کل جامعه میگذارد.
ناگفته پیداست که مهمترین تاثیر افزایش قیمت دلار در زندگی عادی مردم میتواند همان افزایش تورمی باشد که ناشی از افزایش قیمت محصولاتی است که با قیمت دلار رابطه مستقیم دارند. واقعیتر شدن قیمت ارز، قیمت کالاهای وارداتی را بالا برده و با توجه به آمار موجود از واردات کالاها به کشور به همان میزان میتواند هزینههای زندگی را افزایش داده و زندگی را از لحاظ اقتصادی و روانی بر مردم سختتر کند. به غیر از اثر مستقیم در هزینه واردات، افزایش قیمت ارز بر قیمت کالاهای واسطهای هم موثر است و مواد اولیه مورد استفاده در کالاهای واسطهای که از خارج از کشور تامین میشود را افزایش میدهد و در نهایت رقابتپذیری تولیدکنندگان داخلی را در مقابل خارجی کاهش میدهد که در نهایت نتیجهای جز نشانه گرفتن عدم ثبات اقتصادی و توسعه اقتصادی ندارد. در عین حال افزایش تورم حاصل از بالارفتن قیمت ارز، رکود را به دنبال میآورد که میتواند بر میزان تولید نیز موثر واقع شده و آنها را نیز دستخوش تاثیرات غیرقابلمدیریتی کند. هرچند تنها تاثیر مثبت افزایش قیمت ارز را میتوان در صادرات جستوجو کرد چرا که قیمت تمامشده کالا و خدمات تولیدی در ایران به نسبت بازار هدف کمتر شده و قدرت رقابت کالای صادراتی افزایش مییابد. بعضی کشورهای صادرکننده مثل چین در بعضی مقاطع حتی ارزش پول خود را در برابر ارزهای خارجی به طور مصنوعی پایین میآورند تا صادرات را تشویق کنند.
در عین حال اثر منفی افزایش قیمت ارز، مثل آنچه در ماههای پایانی سال گذشته نیز شاهد آن بودیم دلسردی سرمایهگذارانی است که تاکنون برای حضور در ایران پیشقدم شده بودند و این عدم ثبات قیمتها با زیرسوال بردن پیشبینیهای اقتصادی، این سرمایهگذاران را مردد از حضور در بخشهای اقتصادی میکند.
به اعتقاد بنده، اقتصاد ایران نیازمند اصلاحات اقتصادی است و هرچه این اصلاحات به تعویق بیفتد کشور باید هزینه بالاتری را برای زیانهای ناشی از این اصلاحات بپردازد. واقعیت موجود این است که زمانی میتوانیم مسائل و مشکلات کشور را حل کنیم که با مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برخوردی علمی و کارشناسی داشته باشیم. برای مثال اگر با همان سیاستهای ٥ سال گذشته اقتصاد را مدیریت کنیم به نرخ رشد زیر ٤درصد و تورم تکرقمی نخواهیم رسید. مشکلات کشور از جمله بیکاری، مشکلات صندوقهای بازنشستگی، محیط زیست و منابع آبی محدود از جمله چالشهای اقتصادی است که تنها در صورت برخورد علمی رفع خواهند شد و زمانی به نرخ رشد اقتصادی ٨ درصدی میرسیم که بتوانیم سرمایهگذاری خارجی و داخلی را جذب کنیم و با ورود ارز به کشور جلوی نوسانات ارزی را بگیریم. این یک واقعیت است که همچنان در تعامل با دنیا مشکل داریم و نتوانستهایم سیاست خارجی را با توسعه اقتصادی همراه کنیم.
زمانی که قیمت ارز در بازار افزایش مییابد و مردم دلایل منطقی برای این موضوع نمییابند با کندوکاو در تصمیمگیریهای اقتصادی دولت آن را به عدم موفقیت دولت در اجرای سیاستهای مختلف مرتبط دانسته و حتی به شایعات روانی مبنی بر افزایش قیت دلار حتی تا ٢٠ هزار تومان هم دامن میزنند و به دنبال تاثیر این افزایش قیمت در زندگیشان میگردند. در حالی که اگر تعاملات بینالمللی در سطح موردانتظار بالا رفته بود هماکنون با رشد تولید و رونق فضای کسب و کار مواجه بوده و نوسانات ارزی نیز به این سمت و سو هدایت نمیشد.