«برای دیدن آنچه در حوزه فناوری در پیش رو قرار دارد نگاه کردن به سه نقطه کمک میکند: گذشته، حال و آینده مجسمشده داستان علمی – تخیلی.»
بخشی از کتاب :مگاتِک: فناوری در 2050/ انتشارات اکونومیست/ مترجم:سعید ارکان زاده
یک انقلاب فناوری شبکهای جدید در ارتباطات راه دور، این نوع ارتباطات را بیش از گذشته ارزانتر و رایجتر میسازد. این انقلاب با اشتیاق زیاد به وسیله کسبوکارها مورد استقبال قرار گرفته و باعث رونقی چشمگیر شده است. فناوری جدید به طور شدید از سوی حامیانش بالا برده میشود و از سوی مخالفانش مورد تحقیر قرار میگیرد. این فناوری مدلهای تجاری جدیدی را ممکن میسازد و نیز شکلهای جدیدی از جرم را. حکومتها برای جلوگیری از استفاده از رمزنگاری دچار مشکل هستند و میخواهند که به همه پیامها دسترسی داشته باشند. مردم به صورت آنلاین دوست پیدا میکنند و عاشق میشوند. برخی میگویند که فناوری نوین جهان را به سوی صلح هدایت میکند چراکه ارتباطات مرزها را از بین برده و بشر را با هم یکپارچه کرده است. این حرف شبیه داستان اینترنت در دهه 1990 میلادی است. اما این حرف در واقع شبیه به داستان تلگراف الکتریکی در میانه قرن نوزدهم است که به عنوان «بزرگراهی عالی برای افکار» شناخته میشد. تشابه چشمگیر بین دو فناوری، یکی مدرن و دیگری مربوط به 150 سال پیش، بسیار سرگرمکننده و جذاب است اما میتواند همچنین سودمند هم باشد. مطالعه تاریخ یکی از سه ابزاری است که میتواند در پیشبینی آینده فناوری به کار بیاید یا دستکم حدسهایی کمی پختهتر درباره آن به ذهن متبادر کند.
درسهای تاریخ
مقایسههای تاریخی از این دست، در خلال سالها، دههها یا حتی قرنها امکان این را فراهم میآورد که تاثیرات اجتماعی و فرهنگی ابداعات جدید را پیشبینی کنیم، درباره چشمانداز پیش رو سروصدا به راه بیندازیم یا به آن شک کنیم، سرنخهایی درباره اینکه فناوری چطور امکان این را خواهد داشت که در آینده متحول شود به دست آوریم و این را به یاد ما میاندازد که مسائلی که به گردن فناوریهای جدید میاندازیم، نتیجه طبیعت انسانی است. برای مثال، نمونههایی از آنچه امروز به آن «جرم سایبری» میگوییم در شبکههای مکانیکی تلگرافی که در عصر ناپلئون ساخته شدند وجود داشتند. به گفته یکی از مقامات اعمال قانون، «واقعیت شناختهشدهای است که هیچ بخشی از جمعیت آمادهتر و سریعتر از طبقه تبهکاران نبوده که خود از آخرین پیروزیهای علم سود جسته باشند». این کلمات میتوانستند امروز گفته شوند اما در واقع آنها را یک پلیس در شیکاگو در سال 1888 گفته است.
چنین مقایسههایی البته کامل نیستند و تاریخ هیچ وقت خودش را دقیقا تکرار نمیکند. اگر دقیقتر نگاه کنید، میبینید که بسیاری از الگوهای تکرارشونده در تاریخ فناوری، چه در بازهای طولانی چه بازهای کوتاه، وجود دارند. اختراعات جدید اغلب نگرانیهایی پیش میآورند درباره اینکه میتوانند حریم خصوصی را بشکنند. اولین دوربین کداک در دهه 1880 میلادی باعث ایجاد هراس از عکاسی عمومی مخفیانه شد، همانقدر که عینک گوگل در سال 2013 همین هراس را ایجاد کرد. پدیدههایی بودهاند که متهم میشدهاند اخلاق جوانان را خراب میکنند و عبارت بودند از رمانهای عامهپسند در دهه 1790، تصاویر متحرک در 1910، کتابهای کمدی مصور در دهه 1950 و بازیهای ویدئویی در دهه 1990. از «لادیت»ها در قرن نوزدهم گرفته تا منادیان مدرن بیکاری تودهای ناشی از رباتها، نگرانی از اینکه ماشینها افراد را از مشاغلشان محروم میکنند قدمتی به اندازه چند قرن دارد. همچنین نگرانیهایی وجود دارد در مورد اینکه فناوری به بشر اجازه میدهد نقش خداگونه بازی کند، فناوریهایی از سلاحهای هستهای تا دخالت ژنتیکی و هوش مصنوعی. همه اینها نسخههای روزگار مدرن از اسطوره پرومتئوس است و این سؤال که آیا نوع بشر میتواند به موهبت آتش اطمینان کند. چه این دست نگرانیها درخور نگران شدن باشند چه نه، دانستن واکنشها به فناوریهای گذشته میتواند سرنخهایی در دسترس آیندهپژوهان، کارآفرینان و سرمایهگذاران قرار بدهد درباره اینکه چطور ممکن است با محصولات جدید برخورد شود.
فردا امروز دیگری است
این از تاریخ. دومین جا برای جستوجوی نگاه اجمالی به آینده، زمان حال است. همانطور که ویلیام گیبسون، نویسنده داستانهای علمی – تخیلی، به طرزی بهیادماندنی گفته، «آینده همین حالا اینجاست؛ خیلی منصفانه توزیع نشده است.» فناوری به طور شگفتانگیزی دارای دوره تکوین طولانی است. اینطور به نظر میرسند که یکشبه ظاهر شده باشند اما اینطور نیست. در نتیجه، اگر شما به جای درست نگاه کنید، میتوانید امروز فناوریهای فردا را ببینید. این روش به وسیله روزنامهنگاران و انسانشناسان شرکتی که میخواهند روندهای جدید را بشناسند به کار گرفته میشود. این کار به جستوجو برای یافتن «موارد روی لبه» حوزههای فناوری مربوط است: نمونههای فناوری و رفتارهایی که به وسیله گروههای خاص یا در کشورهای بخصوص به کار گرفته شدهاند، قبل از اینکه گسترده شوند. یک نمونه کلاسیک از موارد روی لبه، مورد ژاپن است و تلفنهای همراه هوشمند در هنگام تغییر قرن.
در سال 2001 میلادی، دستگاههای تلفن همراه با دوربین و صفحههای نمایش رنگی در ژاپن رایج بود. آنها میتوانستند نقشهها را نشان دهند با جهتهای پیادهروی و به کاربر اجازه دهند که کتابهای الکترونیک، بازیها و دیگر برنامههای کاربردی را دانلود کند. روزنامهنگاران و تحلیلگران روانه ژاپن شدند تا این تلفنها را در عرصه عمل ببینند. هروقت که بازدیدکنندگان ژاپنی در کنفرانسهای فناوری اروپا و امریکا دستگاههای تلفن خود را میبردند، با وسایل آنها طوری رفتار میشد انگار که یک وسیله از آینده در ماشین زمان کوانتومی افتاده و به زمان کنونی آمده است. ژاپن زودتر وارد آینده شد به دلیل طبیعت منزوی و ویژه صنایع مخابراتش؛ بازار داخلی این کشور به اندازه کافی بزرگ بود تا به شرکتهای حوزه فناوریاش این امکان را بدهد که ایدههای جدید خود را امتحان کنند بدون نگرانی درباره سازگاری این ایدهها با سیستمهای کشورهای دیگر. این اتفاق سالها قبل از آن رخ داد که مشتریان در اروپا و امریکا بتوانند دستگاههای تلفن همراهی را بخرند که دارای قابلیتهای قابل مقایسه با دستگاههای ژاپنی باشد. مجله «وایِرد» برای مدتی یک ستون داشت به نام «نگاهی به دختران دانشآموز ژاپنی» که پیشبینی میکرد ایدههایی را که دختران دانشآموز ژاپنی (پرشورترین کاربران تلفنهای هوشمند اولیه) امروز انجام میدادند و بقیه ما ممکن بود فردا آنها را انجام دهیم.
موارد روی لبه میتوانند در تعجبآورترین مکانها ظاهر شوند. برای مثال، کنیا مدتها کشوری پیشرو در زمینه بهرهگیری از پول همراه بوده است؛ پدیدهای که اجازه میدهد نقدینگی فورا از یک دستگاه تلفن همراه به یک دستگاه دیگر منتقل شود، به همان سهولت فرستادن یک پیامک. برای سالها میدیدید که در نایروبی و نه در نیویورک، پول راننده تاکسی با استفاده از تلفن همراهتان پرداخت میشود. پول همراه در کنیا رونق گرفت تا حدی به این خاطر که زیرساختهای بانکی با حسن سابقه در آن کشور زیاد نبود. در کشوری که بیشتر مردم حساب بانکی ندارند، رقابت بین سیستمهای پرداخت موجود کم بود. مولفههای سیاسی نیز در اینجا نقش بازی کردند: استفاده از پول همراه طی خشونتهای پس از انتخابات سالهای 8-2007، وقتی که این روش به عنوان راهی جایگزین برای بانکهایی که گرفتار دعواهای نژادی شده بودند شناخته شد.
و برخی اوقات افرادی که در یک علاقه خاص شریک هستند بیشتر در استفاده از یک فناوری جدید پیشقدم میشوند، تا افرادی که در یک مکان ویژه به سر میبرند. روشنترین مثال در اینباره اجتماع دوستداران فناوری است: رایانهبازها انتخابکنندگان اولیه نوآوریهای جدید هستند، از ایمیل گرفته تا اوبر. اما آنها همچنین میتوانند پیشگامان روندهای گستردهتری باشند. برای مثال، عشاق فناوری مسیر انتخاب وسایل بدنسازی را نزد عموم هموار میکنند؛ جنش «خود اندازهگیریشده» که با وسواس درگیر رصد کردن سلامتی و فعالیتهای بدنی شماست، به عنوان یک علاقه سینهچاکان فناوری شروع شد اما بعدتر پیروان گستردهتری پیدا کرد.
کریس دیکسون، بازاریاب سرمایه در شرکت «اندرسون هوروویتز»، میگوید که اغلب در جستوجوی این بود که ببیند آیا یک فناوری یا رفتار جدید، در سایت آنلاین بحث «ردیت» خط جدیدی باز میکند یا نه. اگر اینطور باشد، نشان میدهد که کشش عمومی نسبت به آن در حال پیدا شدن است. برای مثال، تعداد روزافزونی از عشاق فناوری اکنون به فناوریهای جدید خوراکی علاقهمند شدهاند، از مخلوطهایی که از نظر تغذیهای دارای ارزش غذایی کامل هستند (برای ساختن آنها نیازی نیست که آشپزی کنید بلکه کافی است ماشینهای غذاساز پتپت کنند)، تا شیرینیهای سرشار از کافئینی که جایگزینی جذاب برای قهوه هستند. با این وجود، هنوز خیلی زود است که گفته شود این نوع چیزها به طور گستردهتری مشتری پیدا میکنند یا نه.
مسلما، همان طور که مقایسههای تاریخی کامل نیستند، رصد کردن موارد روی لبه هم با خطر همراهاند. برخی فناوریها هرگز رونق نمیگیرند، یا وقتی هم که این اتفاق بیفتد در مسیری غیرمنتظره یا متفاوت پیش میروند. برای مثال، تلفنهای هوشمند در غرب اساس همان خط سیر ژاپن را دنبال کردند ولی با ابداع آیفون و دیگر ابزارهای لمسی، مسیری کاملا متفاوت را در پیش گرفتند. اما آنچه انکارناپذیر است این است که همه فناوریهایی که سرانجام به جایی میرسند، ابتدا یک دوره زیرزمینی دارند و در جایی محدود توسط یک جمعیت اقلیت مورد استفاده قرار میگیرند. آنها از ناکجاآباد ظاهر نمیشوند. پیدا کردن این موارد روی لبه و شناسایی رفتارها و فناوریهای نوظهور، بیشتر یک هنر است تا علم. روندشناسی دشوار است. اما همیشه تعداد بیشماری از مشاوران و آیندهپژوهان هستند، به روزنامهنگاران حوزه فناوری اشاره نمیکنم، که در جستوجوی ایدهها و روندهای جدید برای نوشتن دربارهشان میگردند.
چیزهای خیالی
سومین جا برای یافتن نگاهی اجمالی به آنچه بعدا خواهد آمد، آیندههای مجسمشده داستانهای علمی – تخیلی است؛ نویسندگان علمی – تخیلی در جاهایی مثل کتابها، نمایشهای تلویزیونی یا فیلمها ایدههای جالبی ارائه و تلاش میکنند با در نظر گرفتن تخیلی وجود آنها نتیجهگیریهای منطقی بگیرند. چه میشود اگر ما بتوانیم یک ربات با اهداف انجام کارهای عمومی بسازیم یا یک آسانسور فضایی؟ چه اتفاقی خواهد افتاد اگر نانوفناوری یا زیستفناوری از کنترل خارج شود یا دستکاری ژنتیکی خود مثل خالکوبی به امری متداول تبدیل شود؟ این روایتهای آیندهپژوهانه چشماندازهایی را میسازد درباره اینکه چطور جهان ممکن است نگاه کند به هوش مصنوعی همهگیر، درمانهای ضدپیری که طول عمر انسان را افزایش میدهد، استفاده از مریخ یا هر جای دیگری برای پیادهسازی سیستمهای تولید برق خورشیدی یا تکهتکه کردن انسان بودن به قبایل پساانسان. چند راه بهدردبخور ممکن است وجود داشته باشد برای رسیدن به نتایج بالقوه این امور در بلندمدت؛ ایلان ماسک، کارآفرین پیشرو در حوزه فناوری، به «شاخههای جریانهای احتمالی» آینده اشاره کرده است.
با این حال، داستان علمی – تخیلی فقط پیشبینیکننده نیست. این پدیده برای فعالان فناوری الهامبخش است تا چیزهای جدیدی را اختراع کنند. در یک فعال فناوری دقیق شوید، در نهایت به یک علاقهمند داستانهای علمی – تخیلی میرسید. برای مثال، تلفنهای همراه تاشوی دهه 1990 که با دست باز میشد به نظر میرسد که به طور مستقیم از ابزار ارتباطی قابلحمل در «پیشتازان فضا» دهه 1960 الهام گرفته باشد. مورد اخیرتر، ایده امکان حرف زدن با رایانه بود که یک ایده دیگر «پیشتازان فضا» بود و الهامبخش موج جدیدی از ابزارهای محاسباتی بود که با «آمازون اِکو» شروع شد. این ابزار از صحبت کردن به عنوان راه ارتباط اصلی با رایانه استفاده میکند و این امکان را مهیا میکند که فرد همیشه آنلاین باشد و لازم نباشد از دستهایش استفاده کند. نسلهایی از دانشمندان رایانه با داستانهای رباتهای ایزاک آسیموف بزرگ شدهاند. امروزه بسیاری از کارآفرینان، از جمله ایلان ماسک، از داستانهای بلند فرهنگی یاین ام بنکز به عنوان یک منبع الهام نقل قول میآورند. آنها، مثل «پیشتازان فضا»، تمدن پساکمیابیای را به تصویر میکشند که در آن، انسان و هوشهای مصنوعی در کنار هم کار زندگی و کار میکنند.
هنوز با اینکه در ظاهر داستانهای علمی- تخیلی در بسیاری موارد درباره آینده هستند، آنها در واقع درباره اکنوناند و پاسخی هستند به ایدهها و نگرانیهای حال حاضر، مثل وابستگی بیش از حد به ماشینها یا نگرانی درباره تخریب زیستمحیطی. خواندن گلچین متنوعی از داستانهای علمی – تخیلی میتواند به شما انعطاف بیشتر روانی در مجسم کردن سناریوهای آینده، هم فناورانه هم اجتماعی، بدهد. اما همچنین میتواند نادانسته آن را محدود کند، با شکل دادن به مسیری که توسعه فناورانه پذیرفته و درباره آن بحث میشود: برای مثال، رباتها بسیار متفاوت از آنچه در داستانهای علمی – تخیلی انجام میدهند به نظر میرسند و تلاش برای تقلید از نسخه داستانی آنها ممکن است فعالان علم رباتیک را به جهت نادرستی بکشاند. بنابراین هنوز خواندن داستانهای علمی- تخیلی کلاسیک در میانه قرن بیستم ارزش دارد تا بتوان با این کار دید که چه خطاهایی انجام شده و چرا و سپس از خود پرسید که چه حدسهای اشتباهی ممکن است در داستانهای امروزی زده شود.
آزمایش ابزار: واقعیت مجازی
ما اکنون سه ابزار داریم – اتفاقات گذشته، اکنون و آینده فناوری – که میتوانند به ما در تجسم آینده کمک کنند. پس اجازه بدهید این ابزارها را در عمل با ارزیابی یک نمونه امتحان کنیم. این حوزه در زمان نوشتن این کتاب تازه در حال ظاهر شدن است اما حتی خود را اثبات نکرده است. به عبارت دیگر، یک مورد روی لبه است. چه چیزی میتواند روندهای فعلی، تاریخ و آینده تجسمشده داستانهای علمی- تخیلی را در خطسیر احتمالی این حوزه روشن کند؟
واقعیت مجازی با اینکه در دهه 1990 به دلیل اینکه فناوری آماده به کار نبود شکست خورد ولی در سال 2016 بازگشت. شرکتهای گوناگونی عینکها و گوشیهای با فناوری بالایی را عرضه کردهاند که با رایانههای شخصی و کنسولهای بازی کار میکنند و قادرند فردی را که گوشی و عینک را زده در یک واقعیت جایگزین سهبُعدی و غرقکننده منتقل کنند. در همان زمان، شکل ارزانتری از فناوری آمده که با تلفن هوشمند کار میکند.
حالا چه اتفاقی افتاده است؟ روندهای کنونی رفتن به سوی تلفنهای هوشمندی را نشان میدهد که خیلی بیشتر از رایانههای شخصی به مهمترین ابزار افراد تبدیل میشود. بنابراین به نظر میرسد که احتمالا واقعیت مجازی بر پایه رایانههای شخصی و کنسولهای بازی مرحله گذار این فناوری است و آینده واقعیت مجازی به صورت یک رسانه بر پایه تلفن هوشمند خواهد بود. اکنون گوشیهای واقعیت مجازی که با تلفن هوشمند کار میکنند خیلی بزرگ هستند، مثل تلفن همراه اولیه. اما به تدریج کوچک و کاربردیتر خواهند شد، مثل عینک آفتابی یا هدفون معمولی و از واقعیت مجازی خیلی از حوزهها میتوان استفاده کرد. اما برای آینده این فناوری، خیلی از عشاق فناوری و نویسندگان داستانهای علمی – تخیلی پیشبینی میکنند که فناوری واقعیت افزوده با فناوری واقعیت مجازی ترکیب شود و حوزه پیشرفتهتری را بسازد.