کدام شغلها تا ۱۰ سال آینده از بین میروند؟
چطور اینترنت نسل پنجم مشاغل کنونی را نابود میکند و مشاغل تازهای به وجود میآورد؟
ترجمه: کاوه شجاعی/ آینده نگر/ساشا سگان، متخصص حوزه تکنولوژی در PC Magazine
راننده تاکسی من در سن دیهگو برای آیندهاش برنامه دقیقی ریخته است. قصد دارد همین یکی دو ماه آینده به شهر صنعتی لاردو، در جنوب مکزیک، برگردد و آنجا راننده کامیون شود. میخواهد ۱۰ سال سنگین کار کند، چند هزار دلاری پول جمع کند و همانجا بازنشسته شود. آنطور که حساب کردیم حوالی سال ۲۰۲۸ او بازنشسته خواهد شد، درست قبل از اینکه همه رانندههای کامیون بیکار شوند و کامیونهای بدون راننده جایشان را بگیرند. بقیه مثل راننده تاکسی من خوششانس نخواهند بود.
ماه گذشته در کنفرانسی در مقر شرکت کوالکام در سن دیهگو، کریستیان آمون رئیس بخش تکونولوژیهای موبایل این شرکت موقع صحبت درباره تبعات اقتصادی ورود اینترنت فایوجی از عبارت «اقتصاد نسل پنج» استفاده کرد. خودروهای بدون راننده، شهرهای هوشمند و واقعیت افزوده و مجازی فراگیر جزو ویژگیهای بنیادین این اقتصاد به حساب میآیند.
به گفته آمون «تغییراتی که اینترنت نسل پنجم در اقتصاد جهان به وجود میآورد آنقدر بزرگ است که میتوان آن را با ورود الکتریسیته و اتومبیل مقایسه کرد. چندین صنعت اساسی در این میان تغییر خواهند کرد: اول تولید کارخانهای، بعد ارتباطات و اطلاعات، و در مرحله سوم بخش عمدهفروشی و خردهفروشی متحول خواهند شد.»
مثلا در بخش خردهفروشی، واقعیت مجازی و افزوده باعث خواهند شد نیاز به امتحان کردن چیزها یا دیدنشان در فروشگاه از بین برود. دیگر نیاز نیست فلان مبل را در فروشگاه ببینید و بعد حدس بزنید در خانهتان چه وضعی خواهد داشت، به کمک واقعیت افزوده میتوانید مبل را در نقاط مختلف خانهتان در اندازه واقعی امتحان کنید و بعد آن را آنلاین بخرید. (همین حالا هم به کمک آیفون و اپ شرکت ایکیا میتوانید قبل از خرید، لوازم این شرکت را در خانهتان امتحان کنید.)
مدلهای تجاری همیشه در حال تغییرند و پیشبینی تاثیر ورود اینترنت نسل پنج روی تکتک مدلهای تجاری بسیار دشوار است. اما طبق برآورد موسسه IHS، اینترنت نسل پنجم و شبکههای مخابراتی پیشرفته مشابه تا سال ۲۰۳۵ حدود ۱۲ تریلیون دلار کالا و خدمات مرتبط تولید خواهند کرد.
تحول مشاغل کهنه: از راننده تاکسی تا پزشک
ورود مدلهای تازه تجاری به معنای مرگ مدلهای کهنه است. این یعنی مشاغل فراوانی از بین خواهند رفت. بدون تردید خودروهای بدون راننده باعث نابودی شغل راننده تاکسی و راننده کامیون خواهند شد. طبق آمار وزارت کار امریکا در حال حاضر ۱.۸ میلیون شغل مربوط به رانندگی کامیون و خودروهای باربری وجود دارد که میانگین درآمد آنها ۴۰ هزار دلار در سال است. تعداد رانندههای تاکسی هم بیش از ۲۳۳هزارتاست که میانگین درآمد آنها ۲۳۵۱۰ دلار در سال است. خداحافظ رانندههای کامیون و تاکسی! این بیکاری عظیم فقط مربوط به بخش خودروهای بدون راننده است.
سوپرمارکتهای Amazon’s Go که اولین شعبهاش را در سیاتل دیدهاید ایده فروشگاه بدون صندوقدار را فراگیر خواهند کرد. در لحظه ورود به فروشگاه موبایل خود را از کنار یک دستگاه رد میکنید و فروشگاه شما را خواهد شناخت. هر جنسی را که بردارید دوربینها حسگر روی جنس را ثبت میکنند. در لحظه خروج، فروشگاه برایتان روی موبایل صورت حساب میفرستد و آن را از کارت اعتباریتان برمیدارد. همین! ایستادن در صف صندوق یکی از بدترین بخشهای خرید در سوپرمارکتها به حساب میآید و به همین خاطر پیشبینی میشود این ایده به سرعت محبوب و فراگیر شود. این یعنی ۳.۴ میلیون شغل صندوقدارها حذف خواهد شد. البته این فروشگاهها نیاز به شغل نگهبان را کمی افزایش خواهند داد اما با آنلاینشدن هرچه بیشتر خرید و فروش انتظار نمیرود این افزایش آنچنان معنیدار باشد.
بیل گیتس، بنیانگذار مایکروسافت گفته اتوماسیون باعث میشود بخش انبارداری در آینده نزدیک ضربهای جدی بخورد و این یعنی نزدیک به ۲۰۰ هزار شغل در حوزههای بارگیری و انبارداری از بین خواهند رفت. اکثر این تازه بیکاران توانایی آن را نخواهند داشت که تغییر کاربری بدهند و مثلا شروع به برنامهنویسی کنند.
نکته اینجاست که حتی پیش از ورود اینترنت نسل پنج داریم میبینیم که نرمافزارهای پیشرفته و هوش مصنوعی (botها) جایگزین بخش عمده ۲.۵ میلیون نفر اپراتور در حوزه خدمات پس از فروش میشوند. تا اینجا درباره مشاغلی حرف زدهایم که نیازمند تحصیلات بالایی نبودهاند، اما نیروی کار تحصیلکرده هم به زودی ضربه خواهد خورد.
پیشرفت در حوزههای آموزش و پزشکی از راه دور به شرکتهای بیمه و موسسات آموزشی اجازه خواهد داد تعداد نیروهای خود را پایین بیاورند و سود خود را بالا ببرند. ما همچنان به پزشک و معلم نیاز خواهیم داشت اما نه به تعداد کنونی: چون تکنولوژیهای نو اجازه خواهند داد که هر پزشک و معلم به تعداد بیشتری از مردم خدمات بدهد. (جراحها همین حالا میتوانند به کمک رباتها جراحی از راه دور انجام دهند.) در حال حاضر حدودا ۳ میلیون معلم مدرسه، یک و نیم میلیون استاد کالج و یک میلیون پزشک و پیراپزشک در امریکا داریم. بخشی از این مشاغل تا ده سال آینده از بین خواهند رفت و اپراتورهای ماشین و کامپیوتر (با مهارت کمتر و حقوق پایینتر) جایگزین آنها خواهند شد.
همین حالا هم در حوزه تولید (کارخانهای) میبینیم که بهرهوری به کمک اتوماسیون بالا رفته و همزمان مشاغل انسانی نابود شدهاند. طبق برآورد دانشگاه ایالتی بال در ایندیانا «تقریبا ۸۸ درصد از بین رفتن مشاغل در بخش تولید در طول سالهای اخیر مربوط به افزایش بهرهوری بوده است. با مقایسه میزان تولید در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ متوجه شدیم اگر قرار بود با اوضاع کارخانههای سال ۲۰۰۰ حجم تولید سال ۲۰۱۰ را داشته باشیم به ۲۰.۹ میلیون کارگر نیاز بود. اما تولید در سال ۲۰۱۰ با فقط ۱۲.۱ میلیون کارگر انجام شده است!»
شهرهای بیکار و افسرده؟
وقتی رباتها مشاغل انسانها را در دست میگیرند چه بلایی بر سر جوامع میآید؟ اگر به شهرهای (سابقا) صنعتی امریکا – مثل شهرهای تولیدکننده فولاد – نگاه کنید شهرهایی افسرده را میبینید مملو از معتادان و آرزوی روزهای خوش گذشته را میکنید. اما بازدهی بالاتر کارخانهها در حال حاضر به این معناست که دیگر آن مشاغل بازنخواهند گشت. طبق برآورد «مرکز آهن و فولاد امریکا» امروز برای تولید یک تن فولاد حدود یکپنجم نیروی انسانی در مقایسه با اوایل دهه ۱۹۸۰ مورد نیاز است. چنین روندی در حال حاضر به صنعت نفت رسیده است.
آمون از شرکتهایی مثل اوبر، لیفت و پستمیتس و دیگر استارتآپها به عنوان مراکز اصلی شغلی نام میبرد که موفقیت خود را مدیون اینترنت نسل چهار هستند. او درست میگوید اما اینها علاوه بر آنکه آینده را به ما نشان میدهند، عبرتآموز هم هستند. هم اوبر و هم لیفت به عنوان کارفرما افراد مورد استخدام خود را تحت بیمه خدمات درمانی قرار نمیدهند آن هم در زمانی که بحث بر سر بیمه خدمات درمانی در کشور بالا گرفته است. رانندگان هردو شرکت مجبورند بیمه خدمات درمانیشان را خودشان بخرند.
من با چند راننده اوبر صحبت کردم و تکتک آنها از روزهای دشوار و طولانی کار برای ساعتی ۹ تا ۱۲ دلار (بعد از کسر هزینهها) مینالیدند. این با نتایج یک بررسی مستقل روی اوبر همخوانی دارد که نشان میدهد رانندههای اوبر بعد از کسر هزینهها سالانه ۲۴ هزار دلار درآمد دارند. این حتی کفاف اجاره خانه در کلانشهرها را نمیدهد. آنها به اوبر تن میدهند چون تنها کاری است که میتوانند انجام بدهند و این بهتر از بیکاری است.
کاپیتالیستهای مدافع استفاده گسترده از تکنولوژی در تولید میگویند اتوماسیون باعث پایینآمدن قیمت تمامشده کالاها و در نتیجه بالارفتن استاندارد زندگی همه میشود. (آنها همین بحث را در دفاع از استفاده از مهاجران با دستمزد پایینتر هم مطرح میکنند.) اما لپتاپ ارزان به چه کار میآید وقتی مشاغل موجود برای گروههای بزرگی از مردم حتی کفاف نیازهای اولیه خوراک، مسکن، خدمات درمانی و تحصیل آنها را نمیدهد؟ یا بدتر از آن: وقتی اصلا برای افراد در حوزه مهارت آنها اصلا شغلی وجود نداشته باشد آنها باید چه بکنند؟
اینجاست که احتمالا تکنولوژی به کمکمان میآید.
جوامع نو: کابوسشهر یا آرمانشهر؟
اینترنت نسل پنج بدون شک مشاغل تازهای ایجاد خواهد کرد. میلیونها شغل تازه در حوزه ساخت و نگهداری شبکهها به وجود خواهد آمد و هزاران شغل جدید در حوزه ساخت و نگهداری ماشینها خواهیم داشت. مشاغلی به وجود خواهد آمد که حالا اصلا نمیتوانیم فکرش را بکنیم، مثل تولید محتوا و نرمافزارهایی که حالا در تصورمان هم نمیگنجد. اکثر اینها نیازمند مهارتهایی است که هنوز به وجود نیامدهاند.
یک مثال از شغل خودم میزنم. من در حال حاضر روی یک سری گزارش دیتامحور در مورد استفاده مردم از اینترنت پهنباند کار میکنم. موتورهای جستوجوی ویژه جمعآوری دیتا و همچنین ابزارهای گزارشنویسیای که از آنها استفاده میکنم اصلا ده سال پیش وجود نداشتند. این حتی دیگر روزنامهنگاری محض نیست، شاخهای جدید است که روزنامهنگار و متخصص دادهها (data scientist) را یکی میکند و از مهارتهای داستانگویی، برنامهنویسی و آمار بهره میگیرد.
در جلسه کوالکوم، رایان گوروستیزا از مدیران این شرکت توضیح داد که آنها انتظار دارند اینترنت نسل پنج در سراسر جهان حدود ۲۲ میلیون شغل تازه فقط در حوزه ساخت و نگهداری شبکهها به وجود آورد. اکثر این مشاغل قرار است خارج از امریکا به وجود بیایند و نکته اینجاست که امریکا – به خاطر پیشرفتهای سیلیکونولی – جزو اولین کشورهایی خواهد بود که با بیکاری راننده تاکسیها و صندوقدارها روبهرو خواهد شد. صنعت تکنولوژی برای این رانندهها و صندوقدارهای سابق چه برنامهای خواهد داشت؟ بهخصوص آنها که نه زمان و نه پول آن را دارند که به دانشگاه برگردند و مهارتهای لازم دنیای جدید را به دست آورند.
گوروستیزا میگوید: «ما قبلا هم بارها با این انقلابهای تکنولوژیک – مثل ماشین بخار یا الکتریسیته – روبهرو شدهایم. این انقلابها باعث دگرگونی عمیق در مهارتهای مورد نیاز نیروی کار میشوند. البته این بار این تغییر مهارت آسانتر است چون اینترنت نسل پنج دسترسی افراد به آموزش را آسانتر میکند.»
بخشی از حرف او درست است. امروز نسل جوانتر و حتی کودکان میتوانند به کمک اینترنت و اپهای ساده و جذاب کدنویسی یاد بگیرند. اما زن ۴۰ سالهای که تازه بیکار شده و خانوادهاش جز او منبع مالیای ندارد چطور باید این مهارت را یاد بگیرد؟ ما نشان دادهایم که در آموزش مهارتهای نو به نیروی کار کنونی بسیار بد عمل میکنیم. صنعت تکنولوژی چطور میتواند مطمئن شود کارگران مهارتهای جدید را به دست خواهند آورد؟ آیا شرکتها باید مدرسه تاسیس کنند؟ آیا شرکتها باید برای کارکنان و کارگران خودشان برنامه آموزشی داشته باشند یا باید کارکنان احتمالی – بقیه مردم – را هم جزو این برنامه بگذارند؟ (همان کاری که این روزها مایکروسافت میکند و دورههای آموزشی آنلاین رایگان برای همه میگذارد.) آیا اصلا آموزش آنلاین برای افراد سنبالا جواب میدهد یا آنها را باید در کلاس درس آموزش داد؟
مشکل دیگر کارکنان و کارگرانی هستند که قصدی برای یادگیری و تغییر ندارند. سیبیسی اخیرا در گزارشی نشان داد که چطور بخش اعظم مردان در صنایع رو به افول اصلا «مشاغل زنانه» در صنایع رو به رشد مثل بهداشت و مراقبت درمانی را نمیپذیرند. ما با طبقه خاصی از مردان طرفیم که وقتی شغلی جز شغل یدی به آنها پیشنهاد میشود آن را دون شأن خود میدانند و نمیپذیرند. قبل از آنکه این مردان را کنار بگذاریم فراموش نکنیم اینها همانهایی هستند که با عصبانیت در انتخابات شرکت میکنند (و به ترامپ رأی میدهند).
سیستم آموزشی امریکا در طول سالهای اخیر نتوانسته به تعداد کافی نیروی متخصص مورد نیاز شرکتهای تکنولوژیک را تامین کند و آنها حدود یک دهه است که روی مهاجران با مهارت بالا حساب کردهاند. همین میشود که رأیدهندگان عصبانی به این نتیجه میرسند که «اگر این شغلها به ما نمیرسد به کس دیگر هم نباید برسد» و افرادی رأی میدهند که سیاست ضد مهاجرتی جدیتری را تبلیغ میکنند. اینجاست که باید حواسمان به پیامدهای سیاسی بیکاری گسترده ناشی از اتوماسیون، هوش مصنوعی و اینترنت نسل پنج باشد. خیل بیکاران بیش از آنکه به دنبال یادگرفتن مهارت تازه باشند، به دنبال بر هم زدن نظم موجودند.
این یکی از نگرانیهای اساسی بیل گیتس است. به همین خاطر اخیرا در مصاحبهای با کوارتز پیشنهاد «مالیات بر ربات» را میدهد. بر این اساس شرکتهایی که به کمک تکنولوژی تعداد کارگرانشان را پایین میآورند باید مالیات خاصی را پرداخت کنند که صرف آموزش کارگران، بالا بردن دستمزد افراد با پایینترین درآمد و کمک به مراکز انسانی غیرسودده مثل خانههای سالمندان خواهد شد. انتظار داشتن از دولت برای حل مشکلاتی که صنعت تکنولوژی به وجود آورده بیهوده است. تکنولوژی این مشکلات را به وجود آورده و باید تلاش برای حل آنها را آغاز کند.
آینده بازار کار هر شکلی که داشته باشد باید با ایده شغلهایی مثل راننده تاکسی یا صندوقداری – شغلهایی صرفا برای تامین معاش حداقلی – خداحافظی کنیم. دولتها و صنایع تکنولوژیک باید از همین حالا به فکر آینده باشند. راهحلهایی که حالا رادیکال به نظر میرسند – مثل دادن حقوق پایه به همه شهروندان – ممکن است تا ۱۰ سال آینده شدنی به نظر برسند. وگرنه چطور میتوانیم جلوی گرسنگی امریکاییها را بگیریم وقتی همه کارها را رباتها انجام میدهند؟
گذشته از اینها جوامع نسل پنج با جوامع کنونی تفاوتهای عدیده خواهند داشت. جامعهای با تعداد بسیار بالای افراد بیکار، جامعهای که حتی وسایلش هم هوشمند هستند و به یکدیگر وصلاند، جامعهای که تعداد بالایی از مردمش مجبورند روز خود را به اینترنتگردی و بازیهای آنلاین بگذرانند، چنین جامعهای آرمانشهر خواهد بود یا کابوسشهر؟ نویسندههای رمانهای علمی- تخیلی از مدتها پیش ورود به چنین جوامعی را پیشبینی کردهاند. ویلیام گیبسون – خالق عبارت «فضای مجازی» در سال ۱۹۸۲ – از جامعهای نوشته بود که در آن افراد به یک دنیای مجازی جذاب عقبنشینی میکنند در حالی که دنیای فیزیکی را افسردگی و فروپاشی فراگرفته است.
صنعت تکنولوژی در حال به وجود آوردن مشکلات جدی برای دنیاست و همین صنعت احتمالا راهحلهایی برای این مشکلات خواهد داشت. این صنعت دنیا را تغییر داده و اگر دیر بجنبیم میتواند جوامع را به هم بریزد. شمارش معکوس آغاز شده است. ده سال وقت داریم.