5 برنامه توسعه پیش از انقلاب و 5 برنامه توسعه پس از انقلاب چراغ راه برنامه ششم میشوند؟
سالها پیش از آنکه آیندهپژوهی روشی برای ترسیم آینده و راهکاری برای عملکرد امروز باشد، نظام برنامهریزی در ایران پایهگذاری شده بود.
80 سال پیش، ابوالحسن ابتهاج که نظام برنامهنویسی را برای توسعه ایران پایهگذاری کرد، مجبور بود برای اقناع مسئولان حکومتی در مورد برنامهنویسی، سخنرانیهای کوبنده انجام دهد. او از طریق کتابهای اقتصادی با مفهوم توسعه و برنامهریزی آشنا شده بود و در سخنرانیهای خود تاکید میکرد که باید برای آینده «نقشه» داشت. تلاشهای او سالها به طول انجامید تا در نهایت در سال 1325 شورای اقتصاد برای تدوین اولین برنامه توسعه ایران، شکل گرفت. البته پیش از این دوره در سالهای 1303 و 1310 تلاشهای نافرجامی برای تدوین برنامه شکل گرفته بود اما اولین برنامه 7 ساله ایران در سال 1327 برای اجرا به دولت محول شد. با این حساب حدود 70 سال پیش اولین برنامه توسعهای کشور وارد مرحله اجرایی شده است. برنامهنویسی در ایران زمانی آغاز شد که چنین رویکردی در مدیریت کشور جایگاه نداشت و ابتهاج با دشواری توانست ضرورت برنامهریزی برای آینده را در میان بلندپایگان جا بیندازد.
ابتهاج در ﺧﺎﻃﺮاﺗﺶ ﻣﻲ نویسد: «ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻣﺸﻐﻮل ﺗﻬﻴﻪ ﻣﻘﺪﻣﺎت ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺑﺮاي ﻛﺸﻮر ﺷﺪم، در ﻋﻤﻞ دﻳﺪم ﻫﺮﺟﺎ ﻛﺎر ﻣﺎ ﺑﻪ وزارت ﻣﺎﻟﻴﻪ ﺑﺮﻣﻲﺧﻮرد ﺑﺎ ﻛﺎرﺷﻜﻨﻲ ﻣﺤﻤﻮد ﺑﺪر کفیل وزارت وزارت مالیه ﻣﻮاﺟﻪ ﻣﻲشدم. از علا، نخستوزیر وقت خواستم که همراه با او به دیدار بدر برویم و مسئله را جویا شویم. بنابراین دو ﻧﻔﺮي ﺑﻪ دﻓﺘﺮ ﺑﺪر رﻓﺘﻴﻢ و ﻫﻤﻪ دﻻﻳﻠﻲ را ﻛﻪ در ﺟﻠﺴﺎت ﻗﺒﻞ در ﺣﻀﻮر ﺧﻮدش ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮدم دوﺑﺎره ﺗﻜﺮار ﻛﺮدم و ﻟﺰوم ﺗﻬﻴﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺑﻠﻨﺪﻣﺪت را ﺑﺮاي ﻋﻤﺮان ﻣﻤﻠﻜﺖ ﻳﺎدآور ﺷﺪم. بدر گفت: ﺷﻤﺎ اﻳﺮان و اﻳﺮاﻧﻲ را ﻧﻤﻲﺷﻨﺎﺳﻴﺪ وﻟﻲ ﻣﻦ ﻣﻲشناسم. اصلا برنامه بلندمدت یعنی چه؟ ﺟﻮاب دادم در ﻛﺎرﻫﺎي ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻣﻤﻠﻜﺖ ﻧﺒﺎﻳﺪ روزﻣﺮه و ﺑﺪون ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ زﻧﺪﮔﻲ ﻛﺮد. بدر گفت: ﻣﻦ اﻋﺘﻘﺎد دارم در اﻳﺮان باید روزﻣﺮه زﻧﺪﮔﻲ کرد. ﻣﻦ ﻓﻜﺮ ﻓﺮدا را ﻫﻢ نمیتوانم بکنم. آن وقت ﺷﻤﺎ ﻣﻲﺧﻮاﻫﻴﺪ ﻧﻘﺸﻪ ﺗﻬﻴﻪ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ 5 ﺳﺎل دﻳﮕﺮ ﭼﻪﻛﺎر کنید؟ انجام اﻳﻦ ﻛﺎر در اﻳﻦ ﻣﻤﻠﻜﺖ ﻏﻴﺮﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ و این فکر اصلا ﻋﻤﻠﻲ ﻧﻴﺴﺖ. وﻗﺘﻲ از دﻓﺘﺮ ﺑﺪر ﺑﻴﺮون آﻣﺪﻳﻢ ﺑﻪ ﻋﻼ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻦ دﻳﮕﺮ دﻧﺒﺎل اﻳﻦ ﻛﺎر را ﻧﺨﻮاﻫﻢ گرفت. وﻗﺘﻲ ﻛﻔﻴﻞ وزارت ﻣﺎﻟﻴﻪ ﻋﻘﻴﺪه دارد ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ روزﻣﺮه زﻧﺪﮔﻲ ﻛﺮد و ﻧﻈﺮش درﺳﺖ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰي اﺳﺖ، ﺗﻼش ﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﻲ نخواهد رسید.»
ابتهاج سال 1333 به ریاست سازمان مدیریت و برنامهریزی رسید و تفکر برنامهریزی را در کشور نهادینه کرد تا سنت برنامهنویسی در کشور ادامه پیدا کند.
برنامههای پیش از انقلاب
پیش از انقلاب اسلامی در دورههای پهلوی اول و دوم، 5 برنامه توسعه تصویب و اجرا شد. برنامه ششم نیز در سال 1356 نوشته شد اما فرصت تصویب و اجرا را به دست نیاورد. اهداف همه برنامههای توسعه در ایران، رشد اقتصادی و افزایش رفاه عمومی بوده است که البته درجه توفیق این برنامهها با یکدیگر متفاوت بود.
برنامه اول کشور برای سالهای 1327 تا 1334 با حجم 2 میلیارد و 100 میلیون تومان برنامهریزی شد که به دلیل تغییر مکرر دولتها در این دوره ناکام ماند.
برنامه دوم عمرانی به ارزش 7 میلیارد تومان مخصوص سالهای 1334 تا 1341 مهیا شد. اعتبار این برنامه به دلیل افزایش درآمدهای کشور در سال 1336 به 8 میلیارد و 400 میلیون تومان رسید.
برنامه سوم عمرانی کشور برای اجرا در سالهای 1341 تا 1346 با اعتبار 23 میلیارد تومان برای طرحهای عمرانی و 2 میلیارد تومان برای هزینههای اداری به تصویب رسید که حدود 92 درصد آن هزینه شد. در برنامه سوم برخلاف برنامههای اول و دوم که صرفا از یک سری طرح و پروژه تشکیل شده بودند، روش برنامهریزی جامع به کار گرفته شد.
برنامه چهارم عمرانی کشور برای سالهای 1347 تا 1351 نوشته شد. اعتبار این برنامه 48 میلیارد تومان بود. در این برنامه رشد سالانه 9 درصد برای تولید ناخالص داخلی، رشد 6.2 درصدی سالانه جمعیت، 81 میلیارد تومان سرمایهگذاری ثابت و افزایش نسبت پسانداز به تولید ناخالص داخلی از 18 درصد به 25 درصد، پیشبینی شد.
برنامه پنجم عمرانی پیش از انقلاب برای سالهای 1352 تا 1356 با اعتبار 156 میلیارد تومان تصویب شد و در تیرماه 1353 به دلیل افزایش درآمد نفت مورد تجدیدنظر قرار گرفت و با اعتبار 262 میلیارد تومان در 35 فصل به تصویب مجلس رسید. این برنامه اگرچه اهداف خوبی داشت اما نتایج بدی به بار آورد.
برنامه ششم عمرانی نیز در سال 1356 از سوی برنامهریزان نوشته شد اما فرصت تصویب پیدا نکرد.
برنامهریزی پس از انقلاب
با پیروزی انقلاب اسلامی هنوز فرصتی برای نوشتن برنامه توسعه فراهم نشده بود که جنگ تحمیلی از راه رسید و کشور مشغول دفاع شد. اولویتها به سمت دفاع از کشور و امرار معاش مردم معطوف شد به همین دلیل برنامه توسعه جایگاهی پیدا نکرد. آن روزها نگاه به وضعیت حال مهمترین اولویت کشور بود و آیندهپژوهی و برنامهریزی در حدی مورد توجه قرار نگرفت که به تدوین برنامه منجر شود. پس از پایان جنگ تحمیلی اما بار دیگر نیاز به نقشه راه برای آینده احساس شد. دولت مرحوم آیتالله هاشمی از سال 1368 مشغول به کار شد و اولین برنامه توسعه کشور پس از انقلاب اسلامی نیز مصادف شد با دولت اول سردار سازندگی. برنامه اول توسعه اواخر سال 1368 به تصویب مجلس رسید و همان سال، سال ابتدایی اجرای برنامه در نظر گرفته شد. اهداف کلی این برنامه شامل بازسازی و تجهیز بنیه دفاعی، بازسازی و نوسازی ظرفیتهای تولیدی و زیربنایی و مراکز جمعیتی خسارتدیده در طول جنگ تحمیلی، گسترش کمی و ارتقای کیفی فرهنگ عمومی، ایجاد رشد اقتصادی، تأمین حداقل نیازهای اساسی آحاد مردم، تعیین و اصلاح الگوی مصرف، و اصلاح سازمان و مدیریت اجرایی و قضایی کشور در نظر گرفته شد.
برای بازسازی کشور، حساب ویژهای روی برنامه پنجساله اول توسعه باز شده بود. رشد اقتصادی در این دوره وضعیت مناسبی را تجربه کرد و به طور میانگین به 9.65 درصد رسید. هرچند که برخی دیگر از اهداف برنامه محقق نشد. رشد سرمایهگذاری که در اهدافِ مشخصشده قرار بود به 12.44 درصد برسد به نصف این شاخص یعنی 6.76 درصد رسید. در دیگر شاخصها مانند صادرات نفت و گاز، نرخ تورم و نرخ بیکاری نیز اهداف تعیینشده محقق نشد.
برنامه دوم توسعه در سالهای 1374 تا 1378 به اجرا درآمد که نیمی از دولت دوم سازندگی و نیمی از دولت اول اصلاحات را شامل میشد.
برنامه دوم از لحاظ ارزیابی وضعیت اقتصادی، نگاهی مطلق داشت و به شکاف بین ایران و سایر کشورهای جهان توجهی نداشت. برنامه دوم از رسیدن به برخی از اهداف تعیینشده بازماند و برخی شاخصها مانند نرخ تورم به فراتر از اهداف مشخصشده رسید.
برنامه سوم توسعه در سالهای 1379 تا 1383 یعنی در دوره اصلاحات اجرایی شد. این برنامه با توجه به نقایص موجود در برنامههای اول و دوم توسعه با رویکردی اصولیتر نوشته شد و هدف اصلی برنامه را توسعه پایدار قرار داد. برنامه سوم با راهبرد اصلاحات اقتصادی مبتنی بر رویکرد «توسعه اقتصاد رقابتی» از طریق حرکت به سمت آزادسازی اقتصادی همراه با شکلگیری نظام جامع تأمین اجتماعی و اصلاحات قانونی و نهادی و لغو انحصارات برای فراهم شدن زمینههای مشارکت بخش خصوصی و کاهش تصدیگری دولت طراحی و تدوین شد. از این رو، برنامه سوم توسعه به «برنامه اصلاح ساختاری» نیز مشهور بود که این موضوع، نقطه اتکا و مرکزی برنامه سوم به شمار میآمد. برنامه سوم را موفقترین برنامه توسعه پس از انقلاب میدانند. اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور که در دولت اصلاحات وزیر صنایع بود در جریان رقابتهای انتخاباتی اخیر از سالهای برنامه سوم به عنوان بهترین عملکرد کشور یاد کرد. هرچند اهداف مشخصشده برای رشد اقتصادی و بسیاری از شاخصهای اقتصادی به طور عینی محقق نشد اما آمار نشان میدهد که در هیچکدام از برنامههای دیگر شاخصها به این میزان به هدف نردیک نشدهاند.
برنامه چهارم توسعه در سالهای 1384 تا 1388 با دولت نهم همزمان شد. مهمترین ویژگی این برنامه تهیه و تصویب آن در چارچوب سند چشمانداز بیستساله و پس از ابلاغ سیاستهای کلی برنامه توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی است. این برنامه در 15 فصل و 161 ماده طراحی شد و در 11 شهریورماه 83 به تصویب مجلس رسید اما سرانجام ناخوشایندی داشت. پس از آنکه دولت نهم بر سر کار آمد و با این برنامه مواجه شد، آن را برنتافت و اجرای آن را کنار گذاشت. محمود احمدینژاد رئیسجمهور وقت اعلام کرد که دستور داده این برنامه را خمیر کنند چراکه بر اساس تئوریهای غربی نوشته شده و برنامهریزان آن الگوی امریکایی داشتهاند. او در سال 1386، سازمان مدیریت و برنامهریزی را نیز منحل کرد تا کشور به برنامهریزی بیاعتنا شود.
مأموریت یا اهداف کلان برنامه چهارم را میتوان شامل مواردی همچون رشد اقتصاد ملی داناییمحور در تعامل با اقتصاد جهانی، حفظ محیط زیست، آمایش و توازن منطقهای، توسعه سلامت، امنیت انسانی و عدالت اجتماعی، صیانت از هویت و فرهنگ اسلامی- ایرانی، تأمین مطمئن امنیت ملی و نوسازی دولت و ارتقای اثربخشی حاکمیت دانست.
برنامه پنجم نیز در سالهای 1390 تا 1394 با نیمی از دولت دهم و نیمی از دولت یازدهم همراه شد. این برنامه کاستیهایی نظیر فقدان اعداد، ارقام و جداول کمی، ناهماهنگی میان تکالیف دولتی با منابع مالی در دسترس، و تنوع و کثرت اسناد مورد نیاز اجرای برنامه داشت که برخی از این نقایص در کمسیون تلفیق پیگیری و رفع شد اما این برنامه اولین برنامهای بود که بدون جداول اهداف کلان و کمی به تصویب رسید.
برنامه پیش رو
برنامه ششم توسعه برای اجرا در سالهای 1396 تا 1400 نوشته شده است. دولت دوازدهم اجرای آن را بر عهده خواهد داشت. امید زیادی به نیمه دوم دهه 90 بسته شده است تا توسعه مسیر خود را در ایران پیدا کند و اهداف برنامه بیشتر از گذشته به تحقق نزدیک شود. رشد اقتصادی پس از نیم دهه ناکامی، تحرک مطلوبی در سال 1395 داشت و امیدواری را برای ادامه روند مثبت در سالهای باقیمانده تا 1400 افزایش داده است.
رشد اقتصادی به مانند برنامههای گذشته در این برنامه نیز 8 درصد پیشبینی شده است.
نرخ بیکاری تا پایان سال 1400 باید از 12.5 درصد فعلی به 8.6 درصد برسد.
نرخ تورم برای سال پایانی برنامه ششم 7.9 درصد برآورد شده است.
برای صادرات کالا در برنامه ششم رشد سالانه 21.7 درصدی هدفگذاری شده است.
طبق برنامه ششم توسعه واردات باید سالانه رشد 16.9 درصدی را تجربه کند.
تولید سرانه باید در طول برنامه ششم سالانه 6.7 درصد رشد داشته باشد.
بر اساس قانون برنامه ششم رشد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص سالانه باید 21.4 درصد باشد.
متوسط رشد سالانه اشتغال در برنامه ششم 3.9 درصد برآورد شده است.
طبق برنامه ششم متوسط رشد سالانه سرمایهگذاری باید 21.5 درصد باشد.
متوسط رشد سالانه بهرهوری نیز در کشور 2.8 درصد برآورد شده است.
در برنامه ششم توسعه برآورد شده است که تأمین مالی و سرمایهگذاری خارجی سهم 25 درصدی را ایفا کند.