دولت‌ها باید قلم به دست بگیرند، نه کلنگ

محمد فاضلی می‌گوید دولت باید «سازوکاری» باشد نه «ساخت‌وسازی»

تاريخ 1397/12/07 ساعت 11:47

محمد فاضلی هم یکی از آن اشکال را برگزیده و تمایزی بسیار کارآمد بین دو نوع دولت برقرار ساخته‌است: دولت ساخت‌وسازی و دولت سازوکاری.

آینده نگر

«باید به جای ماهی دادن به مردم، به آن‌ها ماهی‌گیری یاد دهیم.» قطعا این جمله را زیاد شنیده‌اید که میزان استفاده‌اش پس از ناکارآمدی‌های پرشمار دولت محمود احمدی‌نژاد بیشتر هم شد. اگر نیاز باشد این جمله را کامل‌تر هم بکنیم احتمالا می‌توانستیم به آن چنین سر و شکلی بدهیم: «باید به جای ماهی دادن به مردم، درصورت روبه‌رو بودن با یک کشور در حال توسعه، به آن‌ها ماهی‌گیری یاد بدهیم و فرصت‌ را برای ماهی‌گیری‌شان فراهم کنیم. در صورت روبه‌رو بودن با جوامع توسعه‌یافته هم به جای ماهی دادن به مردم و یاد دادن ماهی‌گیری به آن‌ها، تنها کافی ا‌ست که مانع ماهی‌گیری نشویم، زیرا مردم در جوامع توسعه‌یافته ماهی‌گیری بلدند.»

از این صورت‌بندی طولانی چندین خروجی مختلف می‌توان گرفت و به اشکال دیگری نسخه‌پیچی کرد. محمد فاضلی هم یکی از آن اشکال را برگزیده و تمایزی بسیار کارآمد بین دو نوع دولت برقرار ساخته‌است: دولت ساخت‌وسازی و دولت سازوکاری. دولت ساخت‌وسازی، همان‌طور که از اسمش پیداست، دولتی است که تمام هم و غم و مشغله خود را بر روی ساخت‌وساز کشور می‌گذارد و وظیفه تمام و کمال خود را ساختن پل و سد و نیروگاه می‌داند. این دولت نماینده تمام‌قد آن رویکردی است که به مردم ماهی می‌دهد. مشکل اساسی چنین دولتی در این‌جاست که نمی‌تواند این ماهی دادن را تا زمان طولانی ادامه دهد. دولت سازوکاری اما آن دو سطح دیگر را بهتر پوشش می‌دهد و وظیفه خود را «آموزش ماهی‌گیری به مردم و فراهم کردن فرصت ماهی‌گیری برای آنان» می‌داند.

اگر بخواهیم از این تشبیهات و زبان تمثیلی بیرون رویم تا بهتر بتوانیم جزئیات دقیق این نظر را بررسی کنیم، باید سری بزنیم به مقاله‌ای که از محمد فاضلی تحت عنوان «دولت ساخت‌وسازی، دولت سازوکاری» در اردیبهشت‌ماه 1395 در روزنامه شرق چاپ شد. البته اگر به روزنامه شرق دسترسی ندارید می‌توانید به مباحث توسعه در وبلاگ شخصی فاضلی هم سری بزنيد و با این مقاله روبه‌رو شوید.

فاضلی در این مقاله با ادبیاتی نسبتا کنایه‌ای برخی دولت‌ها را به شکلی توصیف می‌کند که گویی تنها نگرانی و ترسشان افتتاح این سد یا آن پل و کارخانه و به عبارت بهتر ساختن و ساختن و ساختن زیرساخت است. نماد تمام‌قد چنین دولتی در ایران امروز، دولت نهم و دهم است که تحت ریاست محمود احمدی‌نژاد، سالی چندین هزار روبان را قیچی می‌کرد. حاصل کار همان دولت نشانه خوبی‌ است برای ما که بدانیم، وظیفه دولت صرفا ساخت زیرساخت نیست. گرچه ساختن زیرساخت امری مثبت است و می‌تواند تاثیری مثبت در اقتصاد کشور داشته باشد، هسته اصلی وظایف نیست.

نفس ماهی‌گیری

فاضلی در همان مقاله به کتابی تحت عنوان «فساد و دولت» نوشته سوزان رز-آکرمن ارجاع می‌دهد که: «کشورهای دارای درآمد پایین و کشورهایی که نرخ‌های رشد اندکی دارند اغلب در وضعیت دشواری هستند، زیرا نمی‌توانند از منابع انسانی و مادی خود به‌طور موثری استفاده کنند. آن‌ها نیازمند اصلاحات نهادی هستند، اما این‌گونه اصلاحات دشوارند. ساختن سدها، بزرگراه‌ها و تسهیلات بندری از نظر فنی ساده است. اصلاح حکومت و کمک به رشد یک بخش خصوصی نیرومند، وظایف ظریف‌تر و پیچیده‌تر و دشواری هستند که نمی‌توان آن‌ها را به یک طرح مهندسی فروکاست.» فاضلی بلافاصله همین دو تیپ مسئله را که یکی ساخت‌وساز است و دیگری اصلاح سازوکارها و نهادهای موجود به دو رویکرد مختلف یک دولت تبدیل می‌کند.

او در ادامه با اشاره به گزارشی که صندوق‌ بین‌المللی پول در سال 2015 منتشر کرده، موانع موجود بر سر راه رشد اقتصادی ایران بین سال‌های 2012 تا 2015 را به پنج دسته مختلف تقسیم می‌کند: دسترسی به تامین مالی، بی‌ثباتی سیاستی، تورم، بوروکراسی ناکارآمد، عرضه ناکافی زیرساخت. همان‌طور که مشاهده می‌کنید در این دسته‌بندی عرضه ناکافی زیرساخت آمده، اما تنها دلیلی نیست که رشد اقتصادی کشوری را آهسته کند. در همین‌جاست که فاضلی انگشت سبابه‌اش را روی این نکته می‌گذارد که «زیرساخت گرچه مهم است، اما تنها اولویت نیست» و درخواست اصلاح تمام سازوکارهای نظارتی و بانکی برای بهبود چهار حیطه دیگر شده‌است. در انتهای این مقاله با اشاره‌ای درخشان به اقتصاد هند، متوجه می‌شویم که رتبه زیرساخت این کشور از ایران پایین‌تر است و این در حالی ا‌ست که هند سومین اقتصاد قدرتمند جهان خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.