شرکتهای چینی سابقه ضعف در خارج از این کشور را دارند؛ باید بهتر عمل کنند
شرکتهای مختلف در کشورهای متفاوت باید با فرایند جهانی شدن همراه شوند تا به موفقیتهای بزرگتر دست پیدا کنند. شرکتهای امریکایی و اروپایی در این زمینه عملکرد خوبی داشتند؛ حالا نوبت به چشمبادامیها رسیدهاست؛ توصیههای ستوننویس اکونومیست به آنها را بخوانید.
با توجه به حجم و اندازه اقتصاد چین به نظر میرسد شرکتهای آن باید نقشي مهم و کلیدی در عرصه بازارهای جهانی ایفا کنند. اما ماجراجوییِ شرکتهای بزرگ چینی در خارج از این کشور، در 15سال گذشته جای دفاع ندارد. هزاران قراردادِ کوچک منعقد شدهاست. تعداد کمی از آنها موفقیتآمیز بودهاست. اما قضیه در مورد ادغامها و مالکیتها که ارزشی برابر با 1میلیارد دلار دارد، بسیار متفاوت است. بیش از 56 قراردادِ رهاشده در این زمینه وجود دارد. 39 قراردادِ شرکت دولتی نیز رها شدهاست.
برخی از این قراردادها، هیچ منطق قابل قبولی ندارند. یکی از شرکتهای فعال در عرصه هواپیمایی و گردشگری اخیراً 10درصد از سهام داچبانک را خریداری کردهاست. شرکتی که در زمینه گردشگری فعالیت دارد، تصور میکند میتواند بحران بانکی آلمان را آرام کند. اگر واقعاً شرکتهای چینی میخواهند در خارج از این کشور فعالیت کنند باید رویکرد معتبرتر و بهتری داشتهباشند.
تجربه بریتانیا و بعد هم امریکا در قرن بیستم نشان میدهد سلطهگرهای اقتصادی، میزان زیادی از سهم دنیا در زمینه سرمایهگذاریهای خارجی را در اختیار دارند. سهم چین امروز تنها 4درصد است، بسیار کمتر از 15درصد سهمی که در تولید ناخالص داخلی جهان دارد. بهعلاوه سهم 13درصد نیز در مجموع ارزش بازار سهام دارد. رهبران این کشور باید کاری کنند که شرکتها قدمهای پرشتابتری روبهجلو بردارند. اگر شرکتها جهانی نشوند، چین هیچگاه به قدرت نخواهد رسید. این نظری است که بسیاری از تحلیلگران نیز آن را مطرح میکنند.
شرکتهای چینی تاکنون در اقدامات عجولانه خود اشتباهاتی را نیز مرتکب شدهاند. از میان قراردادهای اندکی که صورت گرفته، اکثر آنها با مشکلاتی روبهرو میشوند که در نهایت منجر به شکست آنها خواهد شد. شرکتهای دولتی معمولاً به لحاظ مالی بدترین ساختار را دارند. اغلب اوقات آنها با مخالفتهای جدی از سوی خارجیها همراه میشوند. رقبای خصوصیِ آنها در خارج از کشور معمولاً بیشتر مورد استقبال واقع میشوند. اکثر اوقات افراد مجبورند به لحاظ سیاسی با مقامات در ارتباط باشند تا بتوانند وامهای مورد نیاز خود را دریافت كنند و کارهای خود را پیش ببرند. دولت بیش از اندازه در کار این شرکتها دخالت میکند.
به زودی راههای جدیدی برای جهانی شدنِ شرکتها ظاهر خواهد شد. حتی شرکتهای دولتی نیز از این روشهای جدید بهره خواهند گرفت تا به بازارهای جهانی راه پیدا کنند. شرکتهای چینیِ بسیاری هستند که از همین مسیرهای تازه تلاش کردهاند چهرهای جهانی پیدا کنند. واضح است که چین در حال حاضر روي لبه تیغ حرکت میکند.
قراردادهای بیمنطق، ممنوع!
شرکتهای چینی بهتر است در این کشور تمرکز خود را روی قراردادهایی بگذارند که از منطق حسابشدهای در زمینه صنعت پیروی کند. سال گذشته شرکتِ هایرِ چین، بخشی از تجهیزاتِ کسبوکاریِ جنرال الکتریک را خریداری کرد؛ البته همین قراردادها نیز گاهی ممکن است با مشکلاتی روبهرو شود. جیلی نیز در زمینه خودروسازی به موفقیتهایی دست یافتهاست. اما باز هم در درازمدت این شرکتهاي چینی شانس بیشتری برای جهانی شدن دارند.
سالهاست که شرکتها و قدرتهای مختلف تلاش میکنند به عرصههای جهانی راه پیدا کنند. شرکتهای بریتانیایی در قرن نوزدهم به کمک برخی اصول مدیریتی موفق شدند کسبوکارها را از راه دور اداره کنند. شرکتهای امریکایی نیز از دهه 70 در زمینه چندملیتی شدن به اوج رسیدند. حالا نوبت به شرکتهای چینی رسیده که خود را از زیر یوغ دولت رها کنند و قدم به دنیایی متفاوت بگذارند. آنها باید مانند بقیه شرکتها در دیگر کشورها، خودشان راهشان را پیدا کنند و در همان مسیر قدم بردارند.
آینده نگر/ منبع اصلی:اکونومیست