اینکه چقدر ادبیات دانشبنیان و حرکت صنعتیها در مسیر فناوری و دانش در کشور ما حاکم شده، موضوعی قابل بررسی است.
در کنار آن پرداختن به این موضوع که چقدر اقتصاد دانشبنیان و رویکرد فناوریهای نوین برای توسعه صنعتی اهمیت دارد نیز بهطور قطع نظریهپردازان زیادی دارد. اما شاید کمتر کسی به این مسئله توجه کند که شرکتهای تولیدی فناور چقدر قدرت ماندگاری دارند. به عبارتی، آیا رویکرد فناوریهای نو در این شرکتهای صنعتی ضامن پایداری آنها است یا اینکه چالشهایی دیگری وجود دارد؟ به نظر میرسد مسئولان امر کمتر به این موضوع پرداختهاند. ابتدا این بحث را مطرح کنیم که هدف از شکلگیری شرکتهای دانشبنیان کمک به صنعت و دولت در پروژهها بوده است چرا که ما صنایع بزرگی داریم، اما هنوز نتوانستهایم فناوری و نوآوری پیشرفت داشته باشیم. ازاین رو، در ادبیاتسازی برای اقتصاد دانشبنیان موفق بودهایم. اما آیا در ماندگاری این ادبیات در پیکره شرکتهای صنعتی دانشمدار نیز رو به جلو حرکت میکنیم؟ سیدعلی فاطمی، کارشناس مسائل اقتصاد دانشبنیان در این زمینه گفته است: بسیاری از شرکتهای دانشبنیان کوچک هستند و فعالیتشان ۴ یا ۵ سال بیشتر دوام ندارد. از اینرو، باید تمام توان را به کار گرفت تا همانطور که شرکتهای دانشبنیان از لحاظ کمی به توسعه رسیدهاند از لحاظ کیفی نیز در مدار توسعه و موفقیت قرار گیرند. همچنین فناوری و نوآوری باید از محدوده ستاد علمی و فناوری فراتر رود و به وزارتخانهها راه پیدا کند تا آنها در راستای یکدیگر فعالیت کنند. در اینجا یک فرضیه مطرح میشود که از اساس هر قدر تعداد شرکتهای تولیدی و صنعتی فناور بیشتر باشند، تضمینی برای ماندگاری آنها وجود ندارد. در تشریح متغیرهای پنهان این فرضیه میتوان گفت شرکتهای دانشبنیان یا فناور باید توانایی افزایش قدرت پژوهشی و منابع مالی خود را داشته باشند وگرنه در بازار مصرف شکست میخورند. برای بررسی این فرضیه بهتر است به گزارش ۳ مرداد ۱۳۹۶ گسترش صنعت درباره تخصیص بودجه پژوهشی به شرکتهای دانشبنیان مراجعه کنیم؛ گزارشی که مورد تقدیر انجمن شرکتهای دانشبنیان نفت و گاز قرار گرفت. در این گزارش مطرح شده بود، براساس طرحی جدید دستگاههای اجرایی که بودجه پژوهشی دارند، میتوانند پروژههای پژوهشی را علاوهبر دانشگاهها و پژوهشگاهها به شرکتهای دانشبنیان هم واگذار کنند که این موضوع به رقابتیتر شدن و افزایش کیفیت فعالیتهای پژوهشی منجر میشود. بدیهی است که این اقدام میتواند بر پایداری و توازن بقای شرکتهای نوآور و فناور موثر باشد. به عبارتی، ما فرضیه ماندگاری شرکتهای فناور را با میزان قوای پژوهشی و توجه دستگاههای اجرایی به آنان پیوند دادهایم.
امیرمحمد اسلامی، عضو هیاتمدیره انجمن شرکتهای پژوهشی و دانشبنیان نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی در این زمینه به گسترش صنعت میگوید: بار اصلی پروژههای پژوهشی نباید تنها به سمت دستگاههای اجرایی یا دانشگاههای سرازیر شود بلکه باید فضایی نیز به شرکتهای فناور در بخش خصوصی داده شود تا تواناییهای خود را ابراز کنند. اسلامی با طرح این نکته که ماندگاری شرکتهای دانشبنیان با میزان منابع مالی و بودجههای تخصیص یافته به آنها بیارتباط نیست، گفت: البته اگر بخواهیم بررسی کنیم که چرا شرکتهای دانشبنیان و فناور در کشور ما رشد کافی نداشتهاند باید زوایای مختلف و موضوعات مفصلی را بررسی کنیم. اما در نگاه کلی میتوانیم بگوییم که اقتصاد ما باید اقتضای رشد دانشبنیانها را داشته باشد. وی افزود: ساختار اقتصاد ما به مسیری میرود که دلالی، سوداگری زمین و سفتهبازی در آن جریان پیدا کرده است؛ ساختاری که مصرف کالای لوکس را تجویز میکند و در این شرایط طبیعی است که اقتضای اقتصاد ما ماندگاری دانشبنیانها نیست. به عنوان نمونه، باید توجه ویژهای به محیطزیست شود تا فناوریهای ویژه محیطزیست نیز رشد کند. به عبارتی، باید بستری وجود داشته باشد تا شرکتهای فناور محیطزیست کالای خود را به فروش رسانند. اگر زمانی به موضوع آلودگی هوا توجهی نشود چگونه میتوان انتظار داشت تا فناوریهای کنترل آلایندگی هوا رشد کنند. به معنی دیگر باید تقاضا برای رشد و ماندگاری شرکتهای فناور وجود داشته باشد.
این کارشناس شرکتهای فناور به موضوع افزایش فضای رقابتی برای رشد و ماندگاری دانشبنیانها هم اشاره میکند. به اعتقاد اسلامی، شرکتهای فناور برای رشد باید همواره خود را در بین رقیبانی حس کنند و همین موضوع برای آنها انگیزه پیشرفت را ایجاد کند.
دبیر انجمن شرکتهای دانشبنیان نفت و گاز گفت: باید برنامه بلندمدتی برای ایجاد تقاضا در زمینه فناوری و پژوهش طرحریزی کنیم. این امر خود باعث خوداتکایی شرکتهای دانشبنیان نیز میشود. به عبارتی، باید در زمینه رسیدن به افزایش سطح تولید، شاخصهای زندگی مطلوب و رفاه حقیقی و نیز استانداردهای کیفی خدمات و کالا، دغدغه کافی وجود داشته باشد تا رویکردهای فناورانه ماندگار شود. همچنین به عنوان راهحلی کوتاهمدت ولی ضروری، باید توزیع منابع مالی و پژوهشی برای شرکتهای دانشبنیان نیز پیشبینی شود که به نوعی عدالتپژوهشی در این بخش محقق و لحاظ شود.
تا اینجای بحث روشن شد که مولفههای مهمی برای ماندگاری شرکتهای فناور در بازار تولید و مصرف وجود دارد؛ مولفههایی که بخشی به فضای محیطی و فرهنگسازی رویش و پیشرفت شرکتهای فناور بر میگردد و بخشی به خود آنان؛ البته برخی از صاحبنظران معتقدند که برای پایداری دانشبنیانها باید چند نشان تجاری بزرگ در هر حوزه صنعتی ایجاد شود تا توانایی رقابت نیز بین نمونههای داخلی و خارجی را داشته باشند. این دیدگاه نقضکننده موضوع افزایش کمیت دانشبنیانها است و به نوعی به کیفی کردن وجود آنها تاکید دارد.
در ادامه میتوان چند نکته دیگر را از نظر گذراند؛ نخست اینکه ایجاد شرکتهای فناور کوچک نباید این ذهنیت را به وجود آورد که عمر آنها نیز کوتاه مدت است. به عبارتی ذهنیتی که روی صنایع کوچک وجود دارد باید از روی شرکتهای فناور برداشته شود. به این معنی که باید با کیفیسازی این شرکتها نقیصه عمر کوتاه را از آنها برداشت. نکته دیگر اینکه شرکتهای فناور یا دانشبنیان اگر با تخصص روز پیش روند امکان افتان و خیزان کمتری خواهند داشت. به علاوه اینکه تبلیغات باید بازوی ماندگاری آنها باشد. در این زمینه سیاستگذاران در هر بخش صنعتی و اقتصادی باید چالشهای اصلی را در جامعه شناسایی و یاور صنعتگران دانشمدار باشند. به عبارتی تقاضا را برای رشد و توسعه شرکتهای دانشبنیان فراهم کند.