مصرف‌کننده آسیایی چطور امريكا را دور زد؟

طبقه متوسط جهانی امروز با آنچه فکر می‌کردید فرق دارد

تاريخ 1396/12/14 ساعت 08:40

سرمایه‌گذاران امروزی می‌دانند که دیگر لازم نیست مثل سابق روی مصرف‌کننده امريكایی متمرکز باشند چون درِ بازارهای بسیار بزرگ‌تر و باپتانسیل‌تری در آسیا باز است

آینده نگر/ منبع: یو اس نیوز

حضور برندهای غربی در آسیا نکته عجیبی نیست؛ اما این روزها چنین حضوری آن‌قدر گسترده است که بیننده را فقط به یک نتیجه‌گیری می‌رساند: برندهای غربی روی مشتریان آسیایی بیشتر از مشتریان غربی سرمایه‌گذاری کرده‌اند و قصد تداوم همین روند را هم دارند.

صحبت از برندهای غربی در آسیا شاید کلیشه به نظر بیاید، اما واقعیت این است که بسیاری از این برندها – از جمله استارباکس- شعبات خود را در کشورهایی مثل چین به شدت افزایش داده‌اند و حتی برنامه‌های اصلی خود را نه در نیویورک، بلکه در پکن اجرا می‌کنند. این شاید نشانه‌ای از مهم‌ترین روند قابل مشاهده در اقتصاد امروز جهان باشد؛ یعنی ظهور مصرف‌کننده آسیایی. خانواده آسیایی که از وضع مالی خوبی برخوردار باشد، حالا دارد بیشتر از طبقه متوسط امريكایی مورد توجه برندهای بزرگ جهان قرار می‌گیرد. درواقع سرمایه‌گذاران امروزی می‌دانند که دیگر لازم نیست مثل سابق روی مصرف‌کننده امريكایی متمرکز باشند چون درِ بازارهای بسیار بزرگ‌تر و باپتانسیل‌تری در آسیا باز است. این تحول اهمیت زیادی دارد چون می‌تواند نظم اقتصاد جهان را در آینده از نو شکل بدهد.

واقعیت این است که توسعه اقتصادی عظیم دوران پس از جنگ جهانی دوم تا حد زیادی ناشی از ظهور مصرف‌کننده امريكایی بود. خریدار امريكایی که به مراکز خرید مراجعه می‌کرد، شرکت‌های بزرگی مثل فورد یا سونی را به اصطلاح در خدمت خود می‌دید. اما همین مصرف‌کننده امريكایی در دهه‌های بعد به خرید کتانی‌های نایکی یا آیفون‌های اپل روی آورد که در آسیا تولید می‌شدند و فرصت‌های شغلی بی‌شماری را در کشورهای آسیایی مثل چین، کره جنوبی و ویتنام ایجاد کرده بودند و کارگران زیادی را از فقر مطلق بیرون آورده بودند. مصرف‌کننده امريكایی از اين بابت، هم از خودش خشنود بود و هم گمان می‌کرد که جایگاهش در آینده‌ اقتصاد جهانی نیز به همین شکل باقی خواهد ماند.

اما امروزه اوضاع کاملا تغییر کرده است: مصرف‌کننده امريكایی از موقعیت خودش سقوط کرده و به نظر نمی‌رسد که در آینده هم قادر به برگشت به آن موقعیت باشد. افزایش درآمد خانوارها در اقتصادهای فقیرِ سابق (و در حال توسعه‌ فعلی)، باعث شده که نوعی طبقه متوسط جهانی شکل بگیرد و این در هیچ‌جایی به اندازه آسیا با سرعت و وضوح رخ نداده است. بر اساس تحقیقی که موسسه بروکینگز در سال ۲۰۱۷ انجام داد، ۸۸ درصد از یک میلیارد نفری که تشکیل‌دهنده طبقه متوسط جهانی در آینده خواهند بود، حتما از آسیا می‌آیند. همچنین انتظار می‌رود که این طبقه متوسط آسیایی تا سال ۲۰۳۰ تقریبا به ۳.۵ میلیارد نفر (یعنی ۶۵ درصد از جمعیت کل دنیا) برسد.

چین در این معادلات بیشترین نقش را دارد اما تنها منشأ ظهور مصرف‌کننده آسیایی نیست. موسسه بروکینگز پیش‌بینی کرده که هند نیز جمعیتی بالغ بر ۳۸۰ میلیون نفر را در آینده راهی طبقه متوسط جهانی می‌کند. این یعنی سهم هند حتی از چین هم بیشتر خواهد بود.

همین خریداران آسیایی حتی در حال حاضر هم دارند نقش مهمی در اقتصاد جهانی ایفا می‌کنند. بر اساس آمار ارائه‌شده توسط موسسه بروکینگز، مشتریان ثروتمند چینی و هندی حتی در سال ۲۰۱۵ نیز بیشتر از مشتریان امريكایی در اقتصاد جهان پول خرج کردند. این اختلاف در آینده حتی بیشتر هم خواهد شد. تا سال ۲۰۳۰، طبقه متوسط چینی و هندی مجموعا ۳۹ درصد از پول خرج‌شده در اقتصاد دنیا را به خود اختصاص خواهند داد؛ در حالی که طبقه متوسط امريكایی تنها ۷ درصد از آن را تشکیل خواهد داد.

این تغییر اقتصادی تاریخی به سمت شرق را می‌توان در صنایع مختلفی مشاهده کرد. هند در سه‌ماهه سوم سال ۲۰۱۷، به دومین بازار بزرگ گوشی‌های تلفن هوشمند در جهان تبدیل شد و امريكا را پشت سر گذاشت. چین هم که از قبل در رتبه اول نشسته بود.

همچنین بوئینگ پیش‌بینی کرده که دو فروند از هر پنج فروند هواپیمایی که بین سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۳۶ بفروشد، روانه یک کشور آسیایی خواهند شد. این یعنی دو برابر هواپیماهایی که قرار است مقصدشان امريكای شمالی باشد.

ظهور مصرف‌کننده آسیایی از جهات زیادی خبر خوشی است. در شش دهه اخیر، رشد جهانی به شکل زیاده از حدی متکی بر امريكا بوده است. اما حالا مصرف‌کننده آسیایی دارد فضای کاملا جدیدی از تقاضا و مصرف را ایجاد می‌کند و اقتصاد جهانی نیز دارد به آن واکنش نشان می‌دهد. شرکت‌های بزرگ نیز ابایی ندارند از اینکه به تاثیر آسیا اذعان کنند. اگر همان مثال استارباکس را در نظر بگیریم، می‌بینیم که در سال مالی گذشته عملا فروشی که استارباکس در چین داشته به میزان 7 درصد و فروشی که در امريكا داشته به میزان 3 درصد افزایش نشان داده‌ است. شواهد حاکی از آن است که برندهای بزرگ روند فعلی را در آینده هم قابل تداوم می‌بینند و سیاست‌های خود را نیز بر همین مبنا در وهله اول متمرکز روی آسیا می‌دانند.

اما اهمیت فزاینده مصرف‌کننده آسیایی دارد چالش‌هایی را نیز پیش روی امريكا می‌گذارد. همان‌طور که مراکز خرید بزرگ در امريكا به تدریج دارند رنگ می‌بازند، نقش خود امريكا در اقتصاد جهانی نیز می‌تواند رنگ ببازد. این یعنی حفظ قدرت جهانی امريكا در آینده سخت‌تر و سخت‌تر خواهد شد. از سوی دیگر، شی جین‌پینگ رئیس‌جمهور چین عملا کشورش را به عنوان رهبر جدید دنیا در عرصه تجارت و جهانی‌شدن معرفی کرده و بیراه هم نمی‌گوید؛ چون بازار بزرگ داخلی چین و رشد اقتصادی آن نیز همین موضع را اثبات می‌کنند.

فردریک نیومان، یکی از مقامات ارشد بخش تحقیقات اقتصادی اچ‌اس‌بی‌سی در این خصوص می‌گوید: «چین فرصت‌هایی را در اختیار شرکت‌های آسیای جنوب شرقی می‌گذارد که معنی‌اش بی‌نیازی به بازار امريكاست. در چنین شرایطی، قدرت رایزنی به دست چین می‌افتد.»

این انتقال قدرت از غرب به شرق را می‌توان در الگوهای در حال تغییر در عرصه تجارت و سرمایه‌گذاری نیز مشاهده کرد. در گذشته که آسیا نسبتا فقیر بود، محصولات تولیدشده در کارخانه‌های آسیایی به خارج از این منطقه – به خصوص به امريكا و اروپا- فرستاده می‌شدند چون جیب مردم در آن مناطق پرپول‌تر بود. بخشی از این نوع صادرات هنوز هم ادامه دارد، اما آسیایی‌ها دارند به شکل فزاینده‌ای بین خودشان صادرات و واردات را انجام می‌دهند. تحقیقی که توسط بانک توسعه آسیا انجام شد به این نتیجه رسید که در سال ۲۰۱۶، تجارت بین خود کشورهای آسیایی به میزان ۵۷ درصد افزایش نشان داده است و این رقم کاملا بی‌سابقه بود.

درواقع شرکت‌های آسیایی دارند نقشی حیاتی را نیز در سرمایه‌گذاری‌ها در منطقه خودشان ایفا می‌کنند. سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی بین اقتصادهای آسیایی در سال ۲۰۱۶ بالغ بر ۲۷۲ میلیارد دلار شد؛ یعنی ۵۵ درصد از کل سرمایه‌گذاری‌های مستقیم خارجی در منطقه آسیا را تشکیل داد.

این تازه تنها به شرکت‌های آسیایی مربوط می‌شد. حتی شرکت‌های امريكایی نیز دارند به بازار آسیا بیشتر از بازار امريكا توجه نشان می‌دهند. مدیران عامل شرکت‌های بزرگ امريكایی حالا می‌دانند که برای بقا در بازار رقابتی امروز دنیا، چاره‌ای ندارند جز آنکه کسب و کار خود را در بازارهای آسیایی نیز گسترش بدهند و به نیازهای این بازارها توجه کنند.

جیمز مک‌گرگور رئیس شرکت مشاوره اپکو برای چین در این خصوص می‌گوید: «جهانی‌شدن باعث شد که شرکت‌های امريكایی دیگر چسبیده به امريكا نباشند. از نظر مدیران شرکت‌های بزرگ، حالا نظر رهبران چین و هند نسبت به نظر مردم امريكا اهمیت بیشتری دارد.»

جالب اینجاست که شرکت‌های امريكایی حتی از جانب مصرف‌کننده نوظهور آسیایی نیز تحت تهدید قرار دارند. به صورت سنتی، شرکت‌های امريكایی مثل اپل یا جنرال موتورز احساس قدرت غالب را در بازار داشتند. اما حالا شرکت‌های بزرگ آسیایی که حضوری قوی در نقاط مختلف منطقه نیز دارند، درواقع بازارهای آسیا را تا حد زیادی به تصرف خود درآورده‌اند و قیمت و خدمات آنها نیز بیشتر به کام مصرف‌کننده آسیایی خوش می‌آید. تحقیقی که اخیرا انجام شده حاکی از آن است که از میان پنج شرکت بزرگ سازنده گوشی‌های تلفن هوشمند در جهان، سه شرکت چینی هستند: هواوی، اوپو و شائومی. این سه شرکت در سه‌ماهه سوم سال ۲۰۱۷، ۲۵ درصد از بازار گوشی‌های هوشمند دنیا را به خود اختصاص دادند؛ یعنی سهمی دو برابر نسبت به اپل.

با وجود اين، هنوز هم پرسش‌ها درباره اینکه «آیا مصرف‌کننده آسیایی می‌تواند آینده اقتصاد جهان را به خودش منحصر کند؟» پاسخی قطعی ندارند. مجموع مصرف در امريكا هنوز از چین بالاتر است؛ پس یعنی مصرف‌کننده امريكایی همچنان خریدار باقی خواهد ماند و جایی را خالی نخواهد گذاشت. بنا بر تحقیق اچ‌اس‌بی‌سی، کل خرجی که مصرف‌کننده چینی انجام می‌دهد تا اوایل دهه ۲۰۳۰ از مصرف‌کننده امريكایی بالاتر نخواهد رفت اما به هر حال، چین تاکنون دوسوم راه را در این خصوص طی کرده است و در آینده هم احتمالا آن را با سرعت بیشتری ادامه خواهد داد.

استدلال دیگر هم این است که احتمال دارد برخی از اقتصادهای نوظهور آسیایی با همان سرعتی که اوج گرفته‌اند، در آینده دچار افول هم بشوند و رشدشان به شدت کند شود. در چنین شرایطی، پولی که در جیب خریدار وجود دارد کمتر خواهد شد و به تبع آن، نقش او در بازار نیز کاهش خواهد یافت.

با وجود اين، سناریوی قدرت‌گرفتن فزاینده آسیا در آینده عملا تصویری است که اقتصاددانان و صاحب‌نظران نمی‌توانند ردش کنند. چین و هند حالا بیش از یک‌سوم جمعیت دنیا را در خود جا داده‌اند و احتمالش خیلی زیاد است که حجم بیشتر و بیشتری از کالاها و خدمات در جهان توسط این جمعیت رو به رشد خریداری شود. شرکت‌های بزرگ دنیا حتما این نکته را در استراتژی‌های آینده خود مد نظر قرار داده‌اند.