هوش مصنوعي با مشاغل 2030 چه خواهد كرد؟

شاغل خدماتي يا كارهايي كه به دانش نياز دارند، مثل معلمي، حقوق، پزشكي، مديريت، هنر و ديگر كارهاي حرفه‌اي نيز مي‌توانند خودكار شوند.

منبع:Journal of Future Studies / ترجمه:آینده نگر

هوش مصنوعي بعد از دهه‌ها شكست در عمل كردن به وعده‌هايش، اكنون در حال سرعت گرفتن است. شكاكان ديروز سكوت كرده‌اند و تنها بحث‌هاي جاري درباره اين است كه ماشين‌هاي هوشمند چقدر عميق و چقدر سريع شغل‌ها را خودكار خواهند كرد و آيا نيروهاي فناورانه متناظر وظايف قديمي خواهند توانست به اندازه كافي كار جديد توليد كنند.

پيش‌بيني‌هاي متعددي تخمين زده‌اند كه هوش مصنوعي احتمالا تقريبا نيمي از مشاغل موجود را تا سال 2050 از بين خواهد برد و باعث ايجاد بيكاري عظيمي خواهد شد. ري كورزويل كه اكنون در گوگل كار مي‌كند، رشد قدرت رايانه را برآورد كرده و تخمين زده است كه رايانه‌هاي شخصي هزار دلاري نزديك به سال 2020 خواهند توانست با مغز انسان سازگار شوند و سيستم‌هاي قدرتمند هوش مصنوعي به زودي آنها را به كار خواهند بست. بن گوئرتزل، مدير پروژه «اوپن كاگ» مي‌گويد: «من مطمئنم كه ما تا سال 2025 به هوش مصنوعي در سطح مغز انسان خواهيم رسيد. شايد هم زودتر.»

سيستم‌هاي هوش مصنوعي پيشرفته حتي اكنون هم عرضه شده‌اند. بخش «واتسون» شركت آي‌بي‌ام در حال مشاركت با صدها شركت براي خودكارسازي تمام حوزه كاري آنهاست. مشاركت اين موسسه با «كلينيك كليولند» در حال توسعه دادن يك سيستم تشخيص پزشكي است كه قول داده همه پزشكان به جز بهترين آنها را از نظر صحت تشخيص پشت سر بگذارد. يك مشاركت ديگر اين موسسه قول داده است كه فعاليت‌هاي حقوقي را خودكار سازد. پروژه «ديپ مايند» گوگل يك نظام «يادگيري عميق» است كه نيازي به آموزش ندارد چراكه خودش يادگيري را انجام مي‌دهد.

روش تك‌كست براي پيش‌بيني

موسسه «تك‌كست گلوبال» از روشي براي آينده‌پژوهي استفاده مي‌كند كه عبارت از است از نظرخواهي از 150 كارشناس در زمينه فناوري‌هاي نوين در سراسر جهان. طبق الگوهاي آماري ميزان خطاي اين روش بررسي شده و كساني كه از آنها نظرخواهي به عمل آمده تنها كساني نيستند كه در زمينه فناوري فعاليت دارند اما داراي افكار نوآورانه در زمينه‌هاي كسب‌وكار و توليد هستند و مي‌توانند روندهاي سال‌هاي آينده را تشخيص بدهند و تخمين بزنند.

در اين روش، ابتدا تحليل‌هايي درباره روند پيش‌زمينه موجود و آينده تاثيرات هوش مصنوعي مي‌آيد و سپس دو سناريوي خوش‌بينانه رشد و بدبينانه بحران درباره تاثيرات هوش مصنوعي بر چند دسته از صنايع و آينده مشاغل در سال 2030 ميلادي، بر اساس تخمين‌هاي كارشناساني كه از آنها نظرخواهي شده مي‌آيد.

داده‌هاي زمينه‌اي

براي ارائه داده‌هاي زمينه‌اي كه وضعيت فعلي تاثير هوش مصنوعي بر مشاغل را نشان مي‌دهد از نظرخواهي كارشناسان استفاده مي‌شود. تحليل‌هايي كه در اين زمينه استفاده مي‌شود بايد براي هر نظام اقتصادي به كار بيايد و بايد در نظر داشت كه دسته‌بندي بين مشاغل يدي، خدماتي يا دانش‌محور، براي ارزيابي تاثير هوش مصنوعي در آنها بايد با دقت مورد استفاده قرار بگيرد. براي مثال، تهديدهاي خودكارسازي در كشورهاي توسعه‌نيافته حتي جدي‌تر از كشورهاي توسعه‌يافته است. اما چين، هند و ديگر كشورهاي در حال توسعه با موقعيت متفاوتي در سطح پايين‌تر توسعه مواجه‌اند. در اين كشورها، كار يدي در حال تسليم شدن به كار خدماتي يا دانش‌محور است چراكه اين كشورها در حال توسعه دادن يك اقتصاد مصرفي هستند.

با اينكه بسياري از مشاغل يدي در حال خودكار شدن هستند، هنوز بخش عمده‌اي از شغل‌هاي يدي پيچيده به سختي مي‌توانند خودكار شوند؛ شغل‌هايي مثل آرايشگران، كشاورزان، نظافت‌چيان، آشپزان، تعميركاران و نجاران. 19 درصد مشاغل در كشورهاي عضو سازمان همكاري‌هاي اقتصادي و توسعه خودكار جزو اين مشاغل يدي پيچيده هستند و تخمين زده مي‌شود كه اين عدد در همين حدود باقي بماند.

از سوي ديگر، گروه بزرگي از مشاغل روزمره و بدون مهارت، به طوري موفق به وسيله هوش مصنوعي پيشرفته و رباتيك خودكار مي‌شوند. اين مشاغل در حوزه وظايف يدي و خدماتي درگير هستند، از جمله كار كارخانه، بسياري از مشاغل كارمندي، رانندگي كاميون و غيره. اين مشاغل در حدود 44 درصد از فرصت‌هاي شغلي كارگري را در اختيار دارد و به سرعت سهمش كاهش مي‌يابد.

مشاغل خدماتي يا كارهايي كه به دانش نياز دارند، مثل معلمي، حقوق، پزشكي، مديريت، هنر و ديگر كارهاي حرفه‌اي نيز مي‌توانند خودكار شوند. اما احتمال زيادي وجود دارد كه اين مشاغل تغيير كنند به جاي اينكه از بين بروند يا كاهش يابند. اين مشاغل بيش‌ازپيش از هوش مصنوعي استفاده مي‌كنند تا جايگزين وظايف روزمره شود و به جاي آن روي موضوع متمركز شوند و كارهايي را انجام دهند كه از ماشين برنمي‌آيد. سهم اين مشاغل از فرصت‌هاي كاري 34 درصد است و پيش‌بيني مي‌شود كه در همين حدود هم باقي بماند.

مشاغل خلاقه كه مربوط به «اقتصاد خلاق» رهبري، كارآفريني،‌ نوآوري، طراحي چشم‌انداز و غيره مي‌شود، مي‌‌توانند با رواج هوش مصنوعي به شدت رشد كنند چون كه در جبهه‌هاي آينده اين مشاغل بسيار مورد نياز خواهند بود و همه كارها بر اساس دانش انجام خواهد شد. اين مشاغل به شدت تن به خودكار شدن مي‌دهند و مشاغلي از اين دست در صنايع جديدي كه ايجاد مي‌شوند به كار خواهند آمد. در آينده سهم اين مشاغل بيشتر نيز خواهد شد.

كف درآمد تضمين‌شده در حال حاضر تحت تاثير هوش مصنوعي تغيير خاصي نداشته است. ميزان بيكاري در ميان كشورهاي عضو سازمان همكاري‌هاي اقتصادي و توسعه متنوع است؛ در كره جنوبي نرخ بيكاري 3.6 درصد و در يونان 26.5 درصد است. ميانگين اين نرخ در كشورهاي عضو سازمان 7.3 درصد است كه كمتر از نرخ ميانگين بيكاري 8.3 درصدي در سال 2010 بوده است اما در هر حال، بالاتر از نرخ ميانگين بيكاري 5.7 درصدي اين كشورها در سال 2007 پيش از بحران مالي جهاني به حساب مي‌آيد. موسسه «ورك فورس» كه آمار موثقي از بازار كار منتشر مي‌كند، تخمين زده است كه 3.36 ميليارد نفر در سال 2014 بازار كار را تشكيل داده‌اند كه 279 ميليون نفر آنها را بيكاران شامل مي‌شده‌اند كه 8 درصد اين ميزان به شمار مي‌رفته‌اند. با نرخ‌هاي رشد فعلي، بازار كار تا سال 2025 به 4 ميليارد نفر خواهد رسيد كه 10 درصد آن جمعيت بيكار خواهد بود.

در هر حال، با جمع‌بندي نتايج داده‌هاي نظرخواهي از كارشناسان در اين مطالعه آينده‌پژوهي، محققان اين مقاله به اين نتيجه رسيدند كه در سال 2030 ميلادي، در ميان كشورهاي عضو سازمان همكاري‌هاي اقتصادي و توسعه، سهم كارهاي يدي پيچيده به 18 درصد خواهد رسيد. اما سهم كارهاي روزمره و بدون مهارت از 35 درصد به 17 درصد كاهش خواهد يافت. همچنين سهم مشاغل خدماتي و مبتني بر دانش از 34 درصد به 31 درصد خواهد رسيد. مشاغل خلاقه افزايش زيادي خواهند داشت و سهم آنها از 4 درصد به 15 درصد مي‌رسد. نرخ بيكاري نيز از 8 درصد به 11 درصد افزايش پيدا مي‌كند.

نتايج نظرخواهي از كارشناسان درباره سهم مشاغل سال 2030

گروه شغلي وضعيت 2012 وضعيت 2030
كارهاي يدي پيچيده  19 درصد 18 درصد
كارهاي بدون مهارت 35 درصد 17 درصد
كارهاي خدماتي/ مبتني بر دانش 34 درصد 31 درصد
كارهاي خلاقه 4 درصد 15 درصد
كف دستمزد تضمين‌شده 0 درصد 8 درصد
نرخ بيكاري 8 درصد 11 درصد

سناريوي خوش‌بينانه: رشد

نگراني‌ها از بيكاري همگاني به وسيله خودكارسازي هميشه از طريق صنعتي‌سازي وجود داشته اما اين مسئله به ندرت به درستي درك شده است. شواهد نشان مي‌دهند كه خودكارسازي هزينه‌ها را كاهش مي‌دهد و كارگران را از وظايف قبلي‌شان رها مي‌كند تا اجازه بدهد كه رشد اقتصادي بيشتر اتفاق بيفتد و مشاغل جديد در حوزه‌هاي مورد تقاضا كه انتظارشان نمي‌رفته به وجود بيايد. نگراني امروز كه مي‌گويد هوش مصنوعي شغل‌ها را به صورت جمعي از بين مي‌برد تشخيص نمي‌دهد كه چطور اين پويايي در اقتصادي جديد كه در حال ظهور است ادامه پيدا مي‌كند.

مسئله اصلي اين است كه تشخيص بدهيم هوش مصنوعي مي‌تواند كارهاي دانش‌محور را خودكار سازد اما حوزه‌هاي اقتصادي عظيم كشف‌نشده‌اي پشت سر دانش هست كه به طور منحصربه‌فردي از انسان‌ها برمي‌آيد؛ مثل خلاقيت، كارآفريني، سياست‌گذاري، ديپلماسي، بازاريابي، مديريت و ديگر كاركردهاي سطح بالا. هوش مصنوعي شايد قادر باشد مسائل سخت را حل كند اما نمي‌تواند چشم‌انداز، هدف، تخيل، ارزش‌ها، زيركي و ديگر خصايصي را توليد كند كه براي رهبري و انتخاب‌هاي دشوار اساسي هستند. 20 تا 30 درصد شانس وجود دارد كه نظم اجتماعي جديد به خوبي پيش برود و اگر اين‌طور شود، ميزان تقاضا 50 هزار ميليارد دلار امريكا خواهد بود كه تقريبا دو برابر توليد ناخالص داخلي جهان است. در اين وضعيت سيلي از مشاغل جديد مهم ايجاد خواهد شد. با اين حال، مسائلي مثل تغييرات اقليمي، بحران آب، جنگ سايبري، تروريسم و ديگر چالش‌هاي بزرگ رسيدن به اين سناريو را كمرنگ‌تر مي‌كند.

سناريوي بدبينانه: بحران

تحقيقات اخير در بانك امريكا و دانشگاه آكسفورد هشدار داده است كه در يك دهه آينده، 35 درصد از فرصت‌هاي شغلي خودكار خواهند شد و از بين خواهند رفت. طبق يكي از تخمين‌ها در اين حوزه، نيمي از شركت‌هاي بزرگ همين حالا هم تجربه هوش مصنوعي را دارند. يك تخمين ابتدايي نشان داده است كه دست‌كم 20 درصد از مشاغل به احتمال زياد از بين خواهد رفت. اما هشدار داده شده كه از بين رفتن شغل‌ها بيشتر از اين باشد.

مشاغلِ بدون مهارت و روزمره به سرعت در حال از بين رفتن است. مثلا وقتي كه ماشين‌هاي خودران به عرصه بيايند، شغل رانندگي كاميون از بين مي‌رود و در همين زمينه بايد توجه داشت كه به تنهايي در آمريكا 3 ميليون راننده كاميون وجود دارد.

هوش مصنوعي پيشرفته كه توسط نرم‌افزارها كار مي‌كنند باعث خواهند شد كه بسياري از مشاغل مهارتي و حرفه‌اي هم از بين بروند. براي مثال، ابزار «واتسون» در شركت آي‌بي‌ام مي‌تواند به اندازه پزشكان حرفه‌اي بيماري‌ها را تشخيص دهد و همچنين اين توانايي را دارد كه با انجام كارهاي حقوقي، 20 درصد از وكلا از كار خود بيكار شوند. بله،‌ ما هم عقيده داريم كه امروزه بين هوش انساني و هوش مصنوعي تفاوتي اساسي وجود دارد اما آنچه مهم است نتايج است نه راه‌هايي كه به آن نتايج منتج مي‌شود. درست است كه هوش مصنوعي كارهاي خلاقه جديدي را توليد مي‌كند اما تعداد افرادي كه مثلا داراي مهارت‌هاي رياضي پيشرفته يا فني باشند خيلي زياد نخواهند بود تا اين جايگاه‌هاي شغلي را اشغال كنند.

منبع: Journal of Future Studies