گفتوگوی بیزینس ویک با تیم کوک، مدیرعامل شرکت اپل
اپل در امریکا ۲ میلیون شغل ایجاد کرده است. یک و نیم میلیون از این اشخاص برنامهنویس و توسعهدهنده نرمافزار هستند. آنها در سراسر امریکا پخشاند اما گروههایی از جامعه از این روند جا ماندهاند. به همین خاطر تصمیم گرفتیم یک زبان برنامهنویسی به وجود آوریم که یادگیریاش آسانتر باشد و اسمش را «سوئیفت» گذاشتیم
رئیس ارزشمندترین شرکت جهان در مصاحبه با مگان مورفی، دبیر مجله بلومبرگ بیزینسویک از برنامههایش برای آینده، تکنولوژی واقعیت افزوده، هومپاد، دونالد ترامپ و میراث استیو جابز میگوید.
شما قبلا درباره استیو جابز حرف زدهاید و اینکه چطور او را تکریم میکنید. به این فکر میکنید که در آینده مردم درباره میراث تیم کوک در اپل چه خواهند گفت؟
اصلا. اگر بخواهم صادقانه بگویم، ذهن من اینجور کار نمیکند. من بیشتر درباره انجام کارها فکر میکنم. امیدوارم مردم من را به عنوان انسانی خوب یاد کنند. اگر چنین باشد من موفق بودهام.
در مورد استیو جابز اوضاع فرق میکند. دیانای استیو همیشه پایه فعالیتهای اپل خواهد بود. حالا همینطور است و من میخواهم تا پنجاه سال دیگر هم، هرکس مدیرعامل باشد، همینطور بماند. چون اصلا اپل درباره همین است. باورهای جابز ما را به جلو خواهد برد – آن توجه به جزئیات، سادگی، تمرکز روی کاربر و تجربه کاربری، تمرکز روی ساختن بهترین جنس، تمرکز روی این واقعیت که خوب، به اندازه کافی خوب نیست و اینکه باید عالی باشی یا به بیان خودش «به طرز دیوانهواری عالی»، اینکه باید تکنولوژی انحصاری در حوزه خودمان را در اختیار داشته باشیم چون تنها راه کنترل آینده، کنترل کیفیت و رابطه کاربری است. و اینکه ما باید این شجاعت را داشته باشیم که موقعی که کاری را اشتباه انجام میدهیم ادامهاش ندهیم و با خودمان روراست باشیم، و نباید آنچنان به خودمان مغرور باشیم و به موقعیتمان وابسته که نتوانیم بگوییم «من مسیر را عوض میکنم.» این چیزها، مثل ریل راهآهن حرکت اپل در طول یک قرن آینده است. مثل قانون اساسی برای ماست. این نباید تغییر کند. و ما باید اینها را تکریم کنیم.
سالها طول کشید تا استیو این اصول را یاد بگیرد و اینها پایه فعالیتهای اپل هستند. این به این معنا نیست که اپل تغییر نکرده است. اپل تغییر کرده و قرار است باز هم تغییر کند. شرکت قرار است وارد حوزههای تولیدی متفاوتی شود. اپل قرار است یاد بگیرد و خود را با شرایط تطبیق دهد. حتی در شش، هفت سال اخیر هم اپل تغییر کرده، اما قانون اساسی ما نباید تغییر کند. این باید ثابت بماند. من به آن مثل ستاره شمالی نگاه میکنم. وقتی تصمیم میگیرم باید حواسم به آن باشد. این اصلا باعث میشود روند تصمیمگیری سادهتر شود.
وقتی اپل چند ماه پیش هومپاد (HomePod) را به عنوان اسپیکر و ابزار موسیقی معرفی کرد من کمی شگفتزده شدم. آن هم موقعی که رقیبش اسپیکر هوشمند آمازون اکو است که تجربهای فراگیر را برای کاربر در خانه به وجود میآورد. هومپاد چطور میخواهد اپل را درون زندگی مردم ببرد؟
ما همین حالا هم از طریق آیفونی که همیشه همراه شماست درون خانه شما هستیم. همین حالا هم، پیش از ورود رسمی هومپاد، من میتوانم خانهام را از طریق «سیری» در آیفون کنترل کنم. وقتی صبح بیدار میشوم، آیفون ساعت زنگدارم است. من میگویم «صبح به خیر» و ناگهان چراغها روشن میشوند. دمای خانه میزان میشود و چند حرکت دیگر هم اتفاق میافتد. ما از طریق اپل تیوی هم درون خانهها هستیم. خیلیها از آیپد به عنوان کامپیوترشان استفاده میکند. کامپیوترهای دسکتاپ مک هم جای خودشان را در خانهها دارند. آن چیزی که ما تا حالا تمرکز جدی رویش نداشتهایم موسیقی در خانه بوده است. پس تصمیم گرفتیم که صدای عالی و اسپیکر هوشمند را با هم تلفیق کنیم و هومپاد زاده شد.
پس قرار است ما با کلیت دستگاههای اپل، و نه یک دستگاه خاص، خانههایمان را کنترل کنیم. حالا میخواهد سیری باشد یا ایپد.
ببینید همین حالا مردم از طریق ۳۷۵ میلیون دستگاه با سیری حرف میزنند و از آن درخواستهایی میکنند. حدس میزنم این بزرگترین تعداد کاربران در میان دستیاران هوشمند مجازی باشد. بعضی از این درخواستها در خانهها مطرح میشوند، بعضی در بیرون از خانه. این پلتفرم ماست. ضمنا سیری فقط محدود به زبان انگلیسی نیست و ما در سراسر دنیا هم وضعیت خوبی داریم. خب، دوباره این سؤال مطرح میشود که این وسط چه کم داشتیم؟ صدای پرکیفیت هوشمند در خانه.
فکر میکنید مردم ۳۴۹ دلار برایش پول میدهند؟
اگر یادتان باشد وقتی آیپاد معرفی شد عده زیادی میپرسیدند: «چرا باید کسی برای یک پخشکننده امپیتری نزدیک ۴۰۰ دلار پول بدهد؟» وقتی آیفون معرفی شد میگفتند: «واقعا قرار است کسی برای یک گوشی تلفن اینقدر پول بدهد؟» آیپد هم دقیقا با چنین سؤالی مواجه شد. ما نشان دادهایم که به مردم چیزی را میدهیم که تا به حال نمیدانستهاند که به آن نیاز داشتهاند.
وقتی من بزرگ میشدم داشتن سیستم صوتی خوب در لیست آرزوهایم شماره یک بود. صدا هنوز هم برای همه، نهفقط جوانترها، اهمیت دارد. ما قرار است با این دستگاه کوچک مردم را سر حال بیاوریم.
شما خیلی درباره واقعیت افزوده (Augmented Reality) به عنوان قلب آینده شرکت حرف زدهاید. فکر میکنید در طول سالهای آینده واقعیت افزوده به کدام سمت حرکت کند؟
من فکر میکنم ماجرا واقعا اساسی خواهد بود. آنقدر دربارهاش هیجانزدهام که میتوانم فریاد بزنم. ما قصد داریم واقعیت افزوده را به تجربه باب روز در سیستم عاملمان تبدیل کنیم. ما آن را درون سیستم عامل بعدی آیفون و آیپد (آیاُاس 11) کار گذاشتهایم و درهایش را به روی توسعهدهندگان و برنامهنویسان باز کردهایم. و این خلاقیت میلیونها نفر را آزاد خواهد کرد. خود ما هم نمیتوانیم پیشبینی کنیم که چهچیزهایی در انتظارمان خواهد بود.
البته در حوزههایی میتوانیم چشمانداز را ببینیم. مثلا ما با IKEA مذاکره کردهایم و آنها عکسهای سهبعدی از اسباب خانهشان را دارند. حالا فکر کنید به کمک تکنولوژی ارزش افزوده شما میتوانید با آیپد و آیفونتان لوازم IKEA را قبل از خرید در خانهتان امتحان کنید. این کل تجربه خریدکردن برای خانه را تغییر میدهد. این رابطه فروشنده و مصرفکننده را عوض میکند.
البته تکنولوژی هنوز کامل نشده و ما نمیتوانیم هرکاری را که میخواهیم به کمکش انجام دهیم. اما حالا زمان آن است که کمربندها را ببندیم و از باند فرودگاه بلند شویم. وقتی مردم ببینند که این تکنولوژی چه امکاناتی را در اختیارشان میگذارد مثل ما هیجانزده خواهند شد.
اپل اصولا روی مصرفکنندگان تمرکز دارد نه فروش به شرکتها. کسبوکار تکنولوژی شرکتها در چه وضعی قرار دارد؟
شرکتها مثل مادر همه فرصتها هستند. و قبلا شما باید دست به انتخاب میزدید: «میخواهم به مصرفکننده بفروشم یا به شرکتها؟» اما واقعیت دنیای امروز کمی متفاوت است: شرکتها مجموعهای از مصرفکنندهها هستند. در گذشته تقریبا تمام برنامهها روی ویندوز نوشته میشد. به همین خاطر مک موقعیتش را در بازار شرکتها از دست داد. اما امروز با دنیای متفاوتی طرفیم. در اکثر شرکتهای بزرگ، آیاُاس سیستم عامل موبایل مورد علاقهشان است. آیاُاس پلتفرم معرکهای است چون به آسانی میتوانید برایش برنامهای بنویسید که نحوه اداره کسبوکارتان را کارآمدتر میکند و رابطهتان با مشتری را مستقیمتر. ما حالا میبینیم که تعداد زیادی از شرکتها برنامه خودشان را مینویسند. و آنها برای برنامهنویسی از چه استفاده میکنند؟ از مک. مک تبدیل به پلتفرم توسعه آیاُاس شده.
به علاوه این روزها تعداد زیادی از کارمندان شرکتهای بزرگ ترجیح میدهند آیفون یا مک داشته باشند و در این سطح از تصمیمگیری شرکتی – اگر مدیرعامل به آنها گوش دهد – اوضاع ما خوب است. این روند نهفقط در امریکا، که در باقی نقاط دنیا دیده میشود. من فکر میکنم ما شاهد رشد قابلتوجهی در این حوزه خواهیم بود. و بالاخره چند سال است که با موسسات متخصص در خدمات دادن به شرکتها مثل سیسکو یا آیبیام وارد شراکت شدهایم تا نرمافزارهای قدرتمند برای کسبوکارها طراحی کنند. شما اینجا نمیگویید «من تنها و بهترین شرکتم.» ما با ایجاد رابطه با این شرکتها نتایج خوبی گرفتهایم.
شما اخیرا با هدف اشتغالزایی در امریکا «صندوق یک میلیارد دلاری تولید پیشرفته» را معرفی کردهاید و قرار است در شرکتهایی که تولید پیشرفتهدارند سرمایهگذاری کنید.
من به عنوان مدیرعامل یک شرکت مهم این مسئولیت را احساس میکنم که باید در امریکا اشتغالزایی کنم. و نظرم در این حوزه با نظر تعدادی از رؤسای شرکتهای بزرگ دیگر کمی متفاوت است. احساسم این است که این نقشی است که ما باید به عهده بگیریم. و ما دربارهاش عمیقا فکر کردهایم: در حوزه تولید شما باید دست بالا را بگیرید تا به جایی برسید. ما در بخش تولیدات پیشرفته (advanced manufacturing) سرمایهگذاری میکنیم. درست است که احتمال اینکه رباتها جایگزین کارگران بشوند بالاست، با وجود این، در تولیدات پیشرفته اشتغالزایی بیشتر و جدیتر است. یک مثال خوب در این حوزه شرکت Corning است که شیشه ضدخش و ضدضربه موبایل تولید میکند و ما در آن سرمایهگذاری کردهایم. آنها هم نوآور هستند و هم تعداد بالایی شغل ایجاد کردهاند.
اپل در امریکا ۲ میلیون شغل ایجاد کرده است. یک و نیم میلیون از این اشخاص برنامهنویس و توسعهدهنده نرمافزار هستند. آنها در سراسر امریکا پخشاند اما گروههایی از جامعه از این روند جا ماندهاند. ما شروع کردیم به بررسی اینکه درباره این مشکل چه باید بکنیم. بالاخره تصمیم گرفتیم یک زبان برنامهنویسی به وجود آوریم که یادگیریاش آسانتر باشد و اسمش را «سوئیفت» گذاشتیم. بعد حتی برنامه آموزشی برایش طراحی کردیم تا بچهها در مدارس بتوانند مثل انگلیسی آن را یاد بگیرند. اسمش را گذاشتیم «زمین بازی سوئیفت». این کارها را سال پیش انجام دادیم و حالا داریم اثراتش را میبینیم. بعد یک دوره آموزشی برای کالجهای دولتی طراحی کردیم که اصولا در حوزه توسعه نرمافزاری خوب عمل نمیکنند. فراموش نکنید که توسعه نرمافزار سریعترین رشد را در میان مشاغل امریکا دارد و ما آن را در کالجهایی در سراسر امریکا به رایگان پخش کردیم، مثل اهایو، آلاباما و هیوستن یا کالیفرنیا. آنها قرار است از این پاییز این درس را به دانشجویان ارائه کنند. ما فکر میکنیم با این کار تعداد افرادی را که در این مناطق سمت برنامهنویسی میروند افزایش خواهیم داد. فراموش نکنید که ما بالاترین تعداد دانشجو-برنامهنویس را داریم.
شما درباره طرحی مالیاتی حرف زدهای که میلیاردها دلار از سرمایههایی را که شرکتهای امریکایی خارج از کشور نگاه میدارند به امریکا برمیگرداند.
بله من این را پیشنهاد دادهام. اینجا سعی کردیم به دنبال نفع کوتاهمدت اپل نباشیم و به منافع کشور فکر کنیم. انتخاب در نهایت با خود شرکتها خواهد بود. آنها به خاطر سرمایهای که خارج از کشور جمع کردهاند باید مبلغی را به دولت پرداخت کنند. حالا با خودشان است که پول را به امریکا بیاورند یا نه. اینها برای پولهایی است که تا حالا جمع شده. از این به بعد هم باید مالیات روی درآمدهای بینالمللی باشد. اما وقتی مالیات خیلی سنگین است (مثل ۴۰ درصد) کسی پول را به کشور برنمیگرداند. به نظر من اعمال مالیاتها روی درآمدهای بینالمللی شرکتها – اگر میزان مالیات منطقی باشد – حرکتی هوشمندانه از طرف دولت امریکا خواهد بود.
تجربه کار کردن با دونالد ترامپ چطور بود؟
من به عنوان یک امریکایی و به عنوان مدیرعامل اپل احساس میکنم مسئولیت دارم تا در حوزههای تخصصیام روی سیاستگذاریها تاثیر بگذارم. من در مورد مسئله مهاجرت (و ماجرای منع ورود اتباع کشورهای خاص به امریکا) فشار زیادی روی دولت آوردم. مشخص است که ما دیدگاههای به شدت متفاوتی در این حوزه داریم. در مورد گرمشدن زمین هم فشار آوردهام. اینجا هم دیدگاهمان فرق دارد. در حوزههای گوناگونی ما به هم نزدیک نیستیم.
من امیدوارم در حوزههایی بتوانیم نگاه نزدیک داشته باشیم. مثلا تمرکز او روی مشاغل خوب است. پس منتظر میمانیم که ببینیم چهکار خواهد کرد. اما بیرون آمدن از توافق زیستمحیطی پاریس واقعا ناامیدکننده بود. من احساس مسئولیت میکردم که هرکاری بکنم تا نگذارم چنین حرکتی رخ دهد. به اعتقاد من این تصمیمی اشتباه بود. اگر فرصتی دوباره به وجود آید سعی میکنم باز با دولت در اینباره صحبت کنم.
به هر حال من آدمی نیستم که بگوید «اگر مطابق میلم رفتار نکنید میز مذاکره را ترک میکنم.» من جزو شورای مشاوران او نیستم و اصلا قرار نیست چنین تصمیماتی بگیرم. اما عمیقا نگران امریکا هستم و امریکا را مهمتر از سیاست میدانم. به همین خاطر است که مثلا در حوزه بازنشستگان ارتش به دولت کمک میکنیم. در طول این سالها آنها اوضاع خوبی نداشتهاند. اما ما در بعضی از این امور در اپل تجربه داریم. پدر من بازنشسته ارتش است، برادرم در جنگ خدمت کرده. اینجا من به سیاست کاری نخواهم داشت. با دولت همکاری خواهم کرد تا اوضاع آنها بهتر شود.
بعضی از منتقدان میگویند اپل مانند گذشته شرکت نوآوری نیست. چه جوابی به آنها میدهید؟
ما روی بلندمدت سرمایهگذاری میکنیم. برای اول بودن عجله نداریم. اصلا ساختار کار ما اینطوری نیست. ما میخواهیم بهترین باشیم و به کاربر تجربهای را بدهیم که زندگیاش را عوض کند. وقتی به عقب نگاه میکنید میبینید که آیپاد اولین پخشکننده امپیتری نبود. آیفون هم اولین اسمارتفون نبود. آیپد هم اولین تبلت نبود. این لیست ادامه دارد. در مورد تکنولوژی واقعیت افزوده هم چنین وضعی داریم. ما اول نیستیم و هدفمان هم این نبوده. اما میخواستیم این تکنولوژی طوری در پلتفرم ما ادغام شود تا زندگی مردم را واقعا تغییر دهد.
یک چیز هم درباره اسپیکر هومپاد بگویم. ما سالهاست که روی آن کار میکنیم. اما احساس اضطرار و عجله هم نداشتیم که زودتر از بقیه آن را به بازار بدهیم. آنچه برایمان مهم است تجربه کاربر اپل است. به همین خاطر است که مثلا روی ساعتهایمان امکان تماس اضطراری (SOS) گذاشتهایم. چون مردم در موقعیتهایی قرار میگیرند که تنها کاری که میتوانند بکنند نگهداشتن یک دکمه ساعت است تا بتواند برایشان با ۹۱۱ تماس بگیرد. همین چند روز پیش ایمیلی از کسی گرفتم که نوشته بود طی یک تصادف ماشینش طوری چپ کرده بود که حتی دستش به موبایلش نمیرسید و همین ساعت جانش را نجات داده بود. از این اخبار زیاد میشنویم. دستگاههای ما به این شکل تاثیر میگذارند.