سربازان خلاص از وجدان

گفت‌وگو با نویسنده کتاب «جنگ آینده»

‪تکنولوژی چطور در حال تغییر جنگ‌ است؟

آینده نگر

تسلیحات لیزری نصب‌شده روی ناوها و جنگنده‌ها که می‌توانند بی‌سر و صدا مرگ را بر جبهه دشمن و شهرهایش تحمیل کنند. سلاح‌های الکترومغناطیس که می‌توانند با ارسال انرژی به سمت افراد باعث درد و آسیب فیزیکی بشوند یا سیستم‌های الکترونیکی را در کشور هدف نابود کنند. سلاح‌های مرگبار خودمختار که خودشان تصمیم می‌گیرند چه‌کسی را چه زمانی بکشند. اینها فقط بخشی از تکنولوژی‌هایی هستند که هم‌اکنون در حال توسعه‌اند یا همین حالا توسط ارتش‌های جهان مورد استفاده قرار می‌گیرند.

‪کدام کشور ابرقدرت سلاح‌های تکنولوژیک مدرن می‌شود؟ این پیشرفت‌ها که سربازان را از میدان‌ نبرد دورتر و روز به روز جنگ‌ها را از احساسات مختلف بشری خالی‌تر می‌کند، چه تاثیری روی سیاست دنیا می‌گذارد؟ رابرت  لتیف، ژنرال سابق و استاد دانشگاه جورج میسون که اخیرا کتاب «جنگ آینده» را منتشر کرده به این سوالات پاسخ می‌دهد.

آیا ارتشهای دنیا همین حالا هم در حال استفاده از هوش مصنوعیاند؟

بله. هزاران هزار جریان دیتا به طور روزانه به سازمان‌های اطلاعاتی می‌رسد. این حجم آن‌قدر بالاست که امکان ندارد پرسنل و اپراتورها بتوانند همه آنها را نگاه کنند چه برسد که دست به بررسی و جمع‌بندی آنها بزنند. هوش مصنوعی اینجا وارد عمل می‌شود: با بررسی اطلاعات در کمترین زمان ممکن شروع به فهم روندها می‌کند. گاهی اوقات هوش مصنوعی اصلا نمی‌داند دنبال چه می‌گردد. این سیستم فقط الگوهای مشابه را پیدا می‌کند و ارائه می‌دهد.

پهپادها و دیگر سیستمهای هوشمند و کنترلی به ارتشها این امکان را دادهاند که سربازان را بیشتر و بیشتر از میدان نبرد دور کنند. چه میشود وقتی احساس انسانی در جنگ دخالت ندارد و جنگها ماشینیتر میشوند؟ اصلا آیا امکان دارد احساسات را از جنگ بگیریم؟ در اخبار میبینیم که کنترلکنندگان پهپادها هم دچار عذاب وجدان و استرس پس از سانحه (PTSDمیشوند.

نتایج ورود چنین تکنولوژی‌های به جنگ به شدت هراس‌آور است. وقتی شما با کنترل از راه دور شروع به تیراندازی می‌کنید دشمن تبدیل به نقطه‌ای روی صفحه نمایش می‌شود، نه چیزی بیشتر از آن. یک حسگر می‌تواند به شما بگوید موقعیت دشمن کجاست و آنجا چقدر تسلیحات مخفی شده و چند سرباز حضور دارند. اما حسگر نمی‌تواند بگوید این سربازان آنجا چه احساسی دارند و به چه فکر می‌کنند. اما وقتی شما در میدان جنگ حضور دارید می‌توانید وضعیت روحی دشمن را تشخیص دهید، غیرنظامیان را بهتر درک کنید و آن وقت تصمیم بگیرید که دکمه شلیک را فشار دهید یا نه. حضور عنصر انسانی در جنگ‌ بسیار اهمیت دارد. تکنولوژی جلوی این را می‌گیرد.

شما در کتابتان نه‌فقط درباره تسلیحات، که درباره داروهایی نوشتهاید که ارتش در حال توسعه آنهاست. هدف این داروها مقابله با استرس سربازان در جریان نبرد و پس از آن اعلام شده است. شما حتی نوشتهاید ارتش در حال ساخت داروهایی است که نه‌فقط خاطرات شخص از جنگ را تغییر میدهد، که روی تصمیمگیریهای آیندهاش هم تاثیر میگذارد.

درست است. من توانستم با افرادی در سازمان‌های دفاعی صحبت کنم که در حال انجام تحقیقات پیشرفته‌ای در این حوزه‌ها هستند. بعضی از اینها به نفع سربازان خواهد بود. مثلا افرادی که در جنگ دچار نقص عضو می‌شوند می‌توانند اندام‌هاي مصنوعی‌ای دریافت کنند که توسط ذهن کنترل می‌شوند. اما این پیشرفت‌ها نقاط تاریکی هم دارند. دانشمندان ارتش کم‌کم آن‌قدر درباره مغز خواهند دانست که می‌توانند آن را برنامه‌ریزی کنند. آنها می‌توانند ایده‌های سربازان را تغییر دهند.

اگر آنها بتوانند تفکرات سربازان را تغییر بدهند، میتوانند کاری کنند که او فراموش کند چه در جنگ رخ داده و دوباره او را به میدان نبرد بفرستند و دوباره کارهای قبلیاش را انجام بدهند.

درست است. در واقع همین حالا می‌توان به کمک دارو تقریبا همین کار را کرد. این بحث در ارتش مطرح شده که به سربازان در میدان نبرد داروهایی بدهند که باعث فراموشی‌شان بشود. سرباز بدون احساس گناه واقعا چیز ترسناکی است.

وقتی شما به این چشمانداز در حال تغییر جهانی نگاه میکنید امريكا کجای ماجرا ایستاده؟ ما کلی سلاح و ناو و بمب اتمی داریم. اما این یعنی ما هنوز بزرگترین سگ در این دعوا هستیم؟

ما هنوز بزرگ‌ترین سگ این دعواییم. بودجه ارتش ما بیشتر از مجموع بودجه دفاعی هشت کشور بعدی لیست است.

آیا ما باهوشترین سگ این دعوا هم هستیم؟

سوال خوبی است. و جوابش این است که نه آن‌چنان. درست است که ما در بعضی حوزه‌ها شروع‌کننده بوده‌ایم اما کشورهایی مثل روسیه و چین به ما واکنش نشان داده‌اند و وارد بازی شده‌اند. مثلا در حوزه هوش مصنوعی چینی‌ها بودجه هنگفتی را صرف کرده‌اند و احتمالا از ما جلو می‌زنند؛ اگر تا حالا جلو نزده باشند. ما هنوز بزرگیم و خیلی پول در اختیار داریم، اما مانند گذشته قدرت مسلط نیستیم.